پارت۵۲
پارت۵۲
یئون وو:میگم شما چرا با یوری دوست شدین
جینگ یی:اون بهترین فرد توی زندگی ماست
تهیونگ:اون فوق العاده هست
سوک هون:دعواتون نمیکنه
جونگکوک:هعییی دعوا مخ مارو میجوه
مین سو روی پای تهیونگ نشسته بود و تهیونگ هم کنار یوری نشسته بود هم تهیونگ و هم یوری خیلی مین سو رو دوست داشتن
مین سو:خاله منم میخوام باتو زندگی کنیم
یوری:بامن ولی اونموقع دلت برای مامان بابات تنگ میشه
مین سو:نه زندگی با تو و این خاله ها و عمو ها خیلی خوبه
یوری:اوخ قربونت برم من تازه شب قراره با چند نفرهم آشنا بشی
همه:کیا
یوری:خب من اینجا دوتا خانواده دارم یکی که خانواده جونگکوک که منم دخترخونده اشون هستم و دیگری هم رییس جمهور کره و بازم من دختر خونده اشون هستم
پدریوری:رئیس جمهور کره
یوری:بله شما منو نمیبینید مگه توی تلوزیون
مادریوری:نه متاسفانه
یوری:اشکالی نداره همینجا ببینید
مین سو:خاله جون
یوری:جانم
مین سو:تو چقدر خوشگلی
یوری:من
مین سو:اره تو خیلی خوشگل و مهربونی
جیهوپ:اره واقعا مهربونه
تهیونگ:دروغه مهربون نیست وقتی عصبی میشه خیلی ترسناک میشه
که یوری زد به دست تهیونگ
تهیونگ:خب راست میگم دیگه
یوری:میخوام راست نگی
که همه زدن زیر خنده
یوری:خب بیاید فیلم بزارم
یئون وو:خانم جون ماکه بلد نیستیم زبون شمارو
یوری:عه اره یادم رفت خب چیکارکنیم
یئون وو:خودت یه نمایشی اجرا کن
جینگ یی:اره موافقم
اه لام:ما همه بازیگریم پس میشه
یوری:خب باشه پس ما میریم و لباس های هانبوک(لباس سنتی کره ایا) میپوشیم و آماده میشیم ولی این اجرا برای شب الان میخوام سوغاتی بهتون بدم
خاله دوم:حالا چی میخوای بدی
یوری:الان میفهمید
و یوری رفت و کادو هاشون و اورد براشون
یوری:من برای خانم های جمع محصولات آرایشی بهداشتی که خیلی به پوست کمک میکنه و خودمم ازشون دارم خریدم و توی باکس درست کردم براشون مت اینارو از برندهای گرون خریدما ارزون نیستن و برای آقایون هم این کفش ها به همراه ساعت و کمربند و توی باکس گذاشتم و برای دخترا هم گوشی و لوازم آرایشی بهداشتی و برای پسرا هم ساعت و لباس های مخصوص خودشون و گرفتم
زن دایی:دستت دردنکنه
مادریوری:اینا واقعا خیلی گرون درمیاد چطوری گرفتیشون
...............
یئون وو:میگم شما چرا با یوری دوست شدین
جینگ یی:اون بهترین فرد توی زندگی ماست
تهیونگ:اون فوق العاده هست
سوک هون:دعواتون نمیکنه
جونگکوک:هعییی دعوا مخ مارو میجوه
مین سو روی پای تهیونگ نشسته بود و تهیونگ هم کنار یوری نشسته بود هم تهیونگ و هم یوری خیلی مین سو رو دوست داشتن
مین سو:خاله منم میخوام باتو زندگی کنیم
یوری:بامن ولی اونموقع دلت برای مامان بابات تنگ میشه
مین سو:نه زندگی با تو و این خاله ها و عمو ها خیلی خوبه
یوری:اوخ قربونت برم من تازه شب قراره با چند نفرهم آشنا بشی
همه:کیا
یوری:خب من اینجا دوتا خانواده دارم یکی که خانواده جونگکوک که منم دخترخونده اشون هستم و دیگری هم رییس جمهور کره و بازم من دختر خونده اشون هستم
پدریوری:رئیس جمهور کره
یوری:بله شما منو نمیبینید مگه توی تلوزیون
مادریوری:نه متاسفانه
یوری:اشکالی نداره همینجا ببینید
مین سو:خاله جون
یوری:جانم
مین سو:تو چقدر خوشگلی
یوری:من
مین سو:اره تو خیلی خوشگل و مهربونی
جیهوپ:اره واقعا مهربونه
تهیونگ:دروغه مهربون نیست وقتی عصبی میشه خیلی ترسناک میشه
که یوری زد به دست تهیونگ
تهیونگ:خب راست میگم دیگه
یوری:میخوام راست نگی
که همه زدن زیر خنده
یوری:خب بیاید فیلم بزارم
یئون وو:خانم جون ماکه بلد نیستیم زبون شمارو
یوری:عه اره یادم رفت خب چیکارکنیم
یئون وو:خودت یه نمایشی اجرا کن
جینگ یی:اره موافقم
اه لام:ما همه بازیگریم پس میشه
یوری:خب باشه پس ما میریم و لباس های هانبوک(لباس سنتی کره ایا) میپوشیم و آماده میشیم ولی این اجرا برای شب الان میخوام سوغاتی بهتون بدم
خاله دوم:حالا چی میخوای بدی
یوری:الان میفهمید
و یوری رفت و کادو هاشون و اورد براشون
یوری:من برای خانم های جمع محصولات آرایشی بهداشتی که خیلی به پوست کمک میکنه و خودمم ازشون دارم خریدم و توی باکس درست کردم براشون مت اینارو از برندهای گرون خریدما ارزون نیستن و برای آقایون هم این کفش ها به همراه ساعت و کمربند و توی باکس گذاشتم و برای دخترا هم گوشی و لوازم آرایشی بهداشتی و برای پسرا هم ساعت و لباس های مخصوص خودشون و گرفتم
زن دایی:دستت دردنکنه
مادریوری:اینا واقعا خیلی گرون درمیاد چطوری گرفتیشون
...............
۳.۷k
۲۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.