سناریو شب اولین رابطه
سناریو ..شب اولین رابطه..
هیونجین..
اومیدوارم ازش انتظار نداشته باشی با میل تو رابطه رو پیش بگیره..ضرباتش رو اروم اما سنگین میزد ..در طول رابطه با با کم کردن یا زیاد کردن سرعتش اذیتت میکرد ..که هم موجب شد هم کمر اون درد بگیره هم کمر تو..اما درد تو بیشتر بود..مچ دست هات اینقدر از فشار دست اون قرمز شده بودن که تقریبا 3 روز قرمز بودن..
__________
فلیکس..
فلیکس هم مثل جیسونگ غیر قابل پیش بینی بود اما به میل تو کار رو انجام میداد..نه بهت فشار میاورد ..نه بهت اسون میگرفت..در طول رابطه ازت سوالاتی میپرسید که دمای بدنت رو بالا میبرد..هروقت هم دردت میگرفت بهت درخواست میداد که تمومش کنین..در کل خیلی نگرانت بود
-هومم...ازش لذت میبری..خوشت میاد..
فشارش رو زیاد میکنه که ناله ایی میکنی..
-اوه..دردت گرفت ..میخوای دیگه ادامه ندیم..
___________
جونگین..
هروقت باهم دیگه میخواستین انجامش بدین..خجالتش رو کنار میگذاشت..خیلی اروم داخلت ضربه میزد..اما وقتی به اوج میرسیدین اینقدر سریع داخلت حرکت میکرد که بعدش هم تو هم جونگین نایی نداشتین که بخواین کاری انجام بدین تا فردا صبح که یکم خستگیتون از بین رفته باشه..
____________
سونگمین..
خیلی اذیتت میکرد..و از این کارش لذت میبرد..وقتی تو اوج بودی سرعت رو پایین میاورد که از کلافه گی صدایی از خودت در میاری که اونو میخندونه..از اینکه همش اذیتت میکنه اصلا پشیمون نمیشه..میتونم بگم هر وقت نگاهی به صورت غرق در عرقش و همینطور تحریک شدش میندازی..بیشتر تحریک میشی..
هانورا
هیونجین..
اومیدوارم ازش انتظار نداشته باشی با میل تو رابطه رو پیش بگیره..ضرباتش رو اروم اما سنگین میزد ..در طول رابطه با با کم کردن یا زیاد کردن سرعتش اذیتت میکرد ..که هم موجب شد هم کمر اون درد بگیره هم کمر تو..اما درد تو بیشتر بود..مچ دست هات اینقدر از فشار دست اون قرمز شده بودن که تقریبا 3 روز قرمز بودن..
__________
فلیکس..
فلیکس هم مثل جیسونگ غیر قابل پیش بینی بود اما به میل تو کار رو انجام میداد..نه بهت فشار میاورد ..نه بهت اسون میگرفت..در طول رابطه ازت سوالاتی میپرسید که دمای بدنت رو بالا میبرد..هروقت هم دردت میگرفت بهت درخواست میداد که تمومش کنین..در کل خیلی نگرانت بود
-هومم...ازش لذت میبری..خوشت میاد..
فشارش رو زیاد میکنه که ناله ایی میکنی..
-اوه..دردت گرفت ..میخوای دیگه ادامه ندیم..
___________
جونگین..
هروقت باهم دیگه میخواستین انجامش بدین..خجالتش رو کنار میگذاشت..خیلی اروم داخلت ضربه میزد..اما وقتی به اوج میرسیدین اینقدر سریع داخلت حرکت میکرد که بعدش هم تو هم جونگین نایی نداشتین که بخواین کاری انجام بدین تا فردا صبح که یکم خستگیتون از بین رفته باشه..
____________
سونگمین..
خیلی اذیتت میکرد..و از این کارش لذت میبرد..وقتی تو اوج بودی سرعت رو پایین میاورد که از کلافه گی صدایی از خودت در میاری که اونو میخندونه..از اینکه همش اذیتت میکنه اصلا پشیمون نمیشه..میتونم بگم هر وقت نگاهی به صورت غرق در عرقش و همینطور تحریک شدش میندازی..بیشتر تحریک میشی..
هانورا
- ۶۹.۶k
- ۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط