پارت ۵۰
لبامو بوسيد یهو ول کرد اشک میریختم
-هنوز اونقدر قوی نشدی در برابر من
یهو یکی درو باز کرد روهام؟؟؟؟؟
(اگه یادتون باشه تو کشتی دستیار کورش بود )
-ارباب حالتون خوبه
-اره
-تمام آدماش رو کشتیم اسلحه ها رو برداشتیم و رئیسشون رو دستگیر کردیم
-خوبه افرین
-بریم رها
-من با تو هیجا نمیام
-مافیاای باند .دشمن من😂😂 بیا بریم انقدر زر نزن
-نمیخواااااممممممم نمیااااممم
یهو اومد نزدیکم من رفتم عقب که پام به شلاقی که رو زمین افتاده بود گیر کرد میخواستم بیوفتم که گرفت منو و انداخت رو دوشش
-بیارم پایییننننن منو بیار پاییننن
-ببند دهنتو جیغ جیغ نشنوم
منو انداخت تو ماشینش و بعد سوار شد
رفتم گوشه ماشین که اومد نزدیکم
-از لباست خوشم نمیاد
-برو اونور نزدیک نشو بهم
-یه عالمه باهات کار دارم تازه پیدات کردم
-چرا منو فروختی و بعد دنبالم افتادی
-اگه فرار نمیکردی اون روز از عمارت اون یارو الان اینجا نبودی
-بهترر که فرار کردم
-شک نکردی همه اینا نقشه من بوده
-یعنی چی
-😄😄ساده ای
-بگو ببینم
-اون شب اون دختر که اومد سراغ مالک از طرف من بود که تو برام مدارکشو بیاری صبح هم وقتی دیدی وسی نیست از خونه میزنی بیرونو فرار میکنی ولی نگفتی مالک چی شده
-کشتیش؟
-نه زندانیمه تحت شکنجس
-اون مدارک به چه دردت خورد
-وقتی آدمای من مالک رو برام میارن یادشون میره تو رو هم بیارن برا همین تو فرار میکنی وقتی پیدات میکنم که جلوي سفارت ایرانی و دستت یه بستس ولی دوباره ادمام اوسکل بازی در میارن گمت میکنن و بعدش سعید پیدات میکنه بقیش رو هم خودت میدونی
-یعنی تو
-اره میخواستم بیام دنبالت ولی نبودی
-چرا
-میگم بهت
-هنوز اونقدر قوی نشدی در برابر من
یهو یکی درو باز کرد روهام؟؟؟؟؟
(اگه یادتون باشه تو کشتی دستیار کورش بود )
-ارباب حالتون خوبه
-اره
-تمام آدماش رو کشتیم اسلحه ها رو برداشتیم و رئیسشون رو دستگیر کردیم
-خوبه افرین
-بریم رها
-من با تو هیجا نمیام
-مافیاای باند .دشمن من😂😂 بیا بریم انقدر زر نزن
-نمیخواااااممممممم نمیااااممم
یهو اومد نزدیکم من رفتم عقب که پام به شلاقی که رو زمین افتاده بود گیر کرد میخواستم بیوفتم که گرفت منو و انداخت رو دوشش
-بیارم پایییننننن منو بیار پاییننن
-ببند دهنتو جیغ جیغ نشنوم
منو انداخت تو ماشینش و بعد سوار شد
رفتم گوشه ماشین که اومد نزدیکم
-از لباست خوشم نمیاد
-برو اونور نزدیک نشو بهم
-یه عالمه باهات کار دارم تازه پیدات کردم
-چرا منو فروختی و بعد دنبالم افتادی
-اگه فرار نمیکردی اون روز از عمارت اون یارو الان اینجا نبودی
-بهترر که فرار کردم
-شک نکردی همه اینا نقشه من بوده
-یعنی چی
-😄😄ساده ای
-بگو ببینم
-اون شب اون دختر که اومد سراغ مالک از طرف من بود که تو برام مدارکشو بیاری صبح هم وقتی دیدی وسی نیست از خونه میزنی بیرونو فرار میکنی ولی نگفتی مالک چی شده
-کشتیش؟
-نه زندانیمه تحت شکنجس
-اون مدارک به چه دردت خورد
-وقتی آدمای من مالک رو برام میارن یادشون میره تو رو هم بیارن برا همین تو فرار میکنی وقتی پیدات میکنم که جلوي سفارت ایرانی و دستت یه بستس ولی دوباره ادمام اوسکل بازی در میارن گمت میکنن و بعدش سعید پیدات میکنه بقیش رو هم خودت میدونی
-یعنی تو
-اره میخواستم بیام دنبالت ولی نبودی
-چرا
-میگم بهت
۲.۷k
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.