پارت۵۱
رسیدیم یه جای دور افتاده
-اینجا کجاست
-میرم بیرون لباستو عوض کن بیا این لباسامو بگیر
یه هودیو شلوار ست بود پوشیدمشو اومدم بیرون که گفت
-بیا
-کجا میبری منو
-بیا میفهمی
-نمیخوام من نمیام
-حرف اضافی بزنی همینجا چالت میکنم زود بیا دنبالم
سگ هار رفتم دنبالش که بعد از چند دیقه راه رفتن تو تاریکی شب گفتم
- تروخدا خسته شدم کجا میبری منو چرا با ماشین نیومدیم
همه جا تاریک بود با چراغ قوه میرفتیم یهو صدای وحشتناکی به گوشم رسیدم
-نمیتونستیم .هیشش تو هم شنیدی؟
-ار اره کورش تروخدا میترسم بیا برگردیم اصن روهام کجاس؟
-بیا بریم قراره بریم تو شکنجه گاه من کسی اینجا نمیاد یعنی جرعت نمیکنه بیاد اگر هم بیاد حیونی چیزیه ولش کن
-کی میرسیم
-نزدیکیم بیا رسیدیم
دست کورش رو گرفتم با تردید نگاهش کردم که با نگاه مهربونش مواجه شدم
-نگران نباش بیبی سالم میمونی مراقب پله های پایین باش
یه زیر زمین بود از پله ها به سختی اومدیم پایین که وقتی در باز شد با چیزی که دیدم شوکه شدم
-اینجا کجاست
-میرم بیرون لباستو عوض کن بیا این لباسامو بگیر
یه هودیو شلوار ست بود پوشیدمشو اومدم بیرون که گفت
-بیا
-کجا میبری منو
-بیا میفهمی
-نمیخوام من نمیام
-حرف اضافی بزنی همینجا چالت میکنم زود بیا دنبالم
سگ هار رفتم دنبالش که بعد از چند دیقه راه رفتن تو تاریکی شب گفتم
- تروخدا خسته شدم کجا میبری منو چرا با ماشین نیومدیم
همه جا تاریک بود با چراغ قوه میرفتیم یهو صدای وحشتناکی به گوشم رسیدم
-نمیتونستیم .هیشش تو هم شنیدی؟
-ار اره کورش تروخدا میترسم بیا برگردیم اصن روهام کجاس؟
-بیا بریم قراره بریم تو شکنجه گاه من کسی اینجا نمیاد یعنی جرعت نمیکنه بیاد اگر هم بیاد حیونی چیزیه ولش کن
-کی میرسیم
-نزدیکیم بیا رسیدیم
دست کورش رو گرفتم با تردید نگاهش کردم که با نگاه مهربونش مواجه شدم
-نگران نباش بیبی سالم میمونی مراقب پله های پایین باش
یه زیر زمین بود از پله ها به سختی اومدیم پایین که وقتی در باز شد با چیزی که دیدم شوکه شدم
۲.۱k
۰۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.