تابعقوانینجمهوریاسلامیایرانوویسگون
تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی_ایران_و_ویسگون
^My little demon ^
☆شیطان کوچولوی من ☆
پارت :۱۱
ته : خب کوک می بینم خواهر منو گرفتی اخر
×ببین ما خواهر برادر نداریم ببین ا.ت مال منه (مست حالت )
:دست جونگ کوک دور گردن ا.ت بود ا.ت بهش تکیه کرده بود و همه همین جوری بودن
+اوپا ... گیر نده دیگه این جوریه باید تحمل کنید
ته: اوه اوه خواهر کوچیکه برایه ما یزرگ شده
+ اره مگه چیه......
جنی : بس کنین دیگه فقط بلدین دعوا کنین
همه سکوت کردن
ادامه داد: پاشین بریم
: پسرا و دخترا سوار لیموزین شدن و رفتن ویلا
ویوی ویلا
ویوی نویسنده
:
اول همه قهوه خوردن و نشستن و جنی و نامجون گفتن :
فردا ساعت ۱۲ پرواز داریم به مقصد کره
همه : اوکی
نامی و هوپ و یونگی جین و جیمین و جیسو رزی رفتن بخوابن
ته: کوک ما الان چه فامیلی شدیم
×ببین تو برای من شوهر خواهری .....
جنی : ول کنین برین بخوابین مثلا مستین
ا.ت : اره کوک بیا ببرمت اتاقت
+چقدر سنگینی
×خب فکر می کنی این عضله ها وزن ندارن...
یک هو جونگ کوک دکمه لباس ها شو کند و سیسپک و سینه هاش در اومدن ا.ت خیره نگاه می کرد وقتی جونگ کوک سرش رو اورد نزدیک صورت ا.ت اما ا.ت سرش رو برگر دوند و به سمت اتاق رفت کوک رو گذاشت رو تخت کت و لباسش رو در اورد و
×چرا.... داری می ری
+من اتاق بغلی ام هر وقت کار یداشتی صدام کن
×کارت دارم ... می خوام پیشم بمونی
+....
×یا چرا جواب نمی دی ....
+چی می خوای
×اااِ چرا این جوری میکنی الان مازن و شوهریم نباید کنار هم باشیم
+ چی زی لازم داشتی خبرم کن
^0^ جونگ کوک پرشتاب. به سمت در می ره و در رو می بنده و ا.ت رو بین دو تادستاش اسیر می کنه
اروم لبش رو روی لب های ا.ت می زاره چند مک محکم ازش می گیره
×فقط برای همین نیازت داشتم که پیشم بمونی
+باشه دیگه بسه بریم باید فردا وسایلت رو جمع کنی
:(پرش زمانی به فردا ساعت ۱ بعد از ظهر )
ویوی ا.ت
تو ی جت نشسته بودیم و از شانس خوب شد
که جنی اومد پیش من و دخترا یک طرف و پسرا یک طرف هواپیما بلند شد و ..........
با دخترا کلی حرف زدیم و خندیدیم اما قشنگ معلوم بود که مخ جونگ کوک داره سوت می کشه غذا خوردیم و خوابیدیم
رفتیم تو کمانی yg منو کوک باید یک قرار داد رو امضا می کردیم
پی دی نیم: خوب بچه ها این قرار داد هستش که طی یک سال صورت می گیره
+بله ؟ یک سال
پی دی نیم : ا.ت شی شما باید توی خونه جونگ کوک شی بمو نین تا کنجکاوی مردم بخوابه بعد از هم جدا می شین
جونگ کوک امضا کرد و من هم امضا کردم
اما خوش حالم که می خواهم پیش کوک جنی بمونم
رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم و
×ا.ت ببینم نمی خوای شمارتو بگی
+به چه دلیل
×خب ... نمی دونم .... اها برای اینکه لوکیشن رو بفرستم
+چون به خاطر جنی اومدم اونجا می دونم
×نه خونمونو عوض کردیم
+باسه بزن *********۰۹
×ممنون شب می بینم
^My little demon ^
☆شیطان کوچولوی من ☆
پارت :۱۱
ته : خب کوک می بینم خواهر منو گرفتی اخر
×ببین ما خواهر برادر نداریم ببین ا.ت مال منه (مست حالت )
:دست جونگ کوک دور گردن ا.ت بود ا.ت بهش تکیه کرده بود و همه همین جوری بودن
+اوپا ... گیر نده دیگه این جوریه باید تحمل کنید
ته: اوه اوه خواهر کوچیکه برایه ما یزرگ شده
+ اره مگه چیه......
جنی : بس کنین دیگه فقط بلدین دعوا کنین
همه سکوت کردن
ادامه داد: پاشین بریم
: پسرا و دخترا سوار لیموزین شدن و رفتن ویلا
ویوی ویلا
ویوی نویسنده
:
اول همه قهوه خوردن و نشستن و جنی و نامجون گفتن :
فردا ساعت ۱۲ پرواز داریم به مقصد کره
همه : اوکی
نامی و هوپ و یونگی جین و جیمین و جیسو رزی رفتن بخوابن
ته: کوک ما الان چه فامیلی شدیم
×ببین تو برای من شوهر خواهری .....
جنی : ول کنین برین بخوابین مثلا مستین
ا.ت : اره کوک بیا ببرمت اتاقت
+چقدر سنگینی
×خب فکر می کنی این عضله ها وزن ندارن...
یک هو جونگ کوک دکمه لباس ها شو کند و سیسپک و سینه هاش در اومدن ا.ت خیره نگاه می کرد وقتی جونگ کوک سرش رو اورد نزدیک صورت ا.ت اما ا.ت سرش رو برگر دوند و به سمت اتاق رفت کوک رو گذاشت رو تخت کت و لباسش رو در اورد و
×چرا.... داری می ری
+من اتاق بغلی ام هر وقت کار یداشتی صدام کن
×کارت دارم ... می خوام پیشم بمونی
+....
×یا چرا جواب نمی دی ....
+چی می خوای
×اااِ چرا این جوری میکنی الان مازن و شوهریم نباید کنار هم باشیم
+ چی زی لازم داشتی خبرم کن
^0^ جونگ کوک پرشتاب. به سمت در می ره و در رو می بنده و ا.ت رو بین دو تادستاش اسیر می کنه
اروم لبش رو روی لب های ا.ت می زاره چند مک محکم ازش می گیره
×فقط برای همین نیازت داشتم که پیشم بمونی
+باشه دیگه بسه بریم باید فردا وسایلت رو جمع کنی
:(پرش زمانی به فردا ساعت ۱ بعد از ظهر )
ویوی ا.ت
تو ی جت نشسته بودیم و از شانس خوب شد
که جنی اومد پیش من و دخترا یک طرف و پسرا یک طرف هواپیما بلند شد و ..........
با دخترا کلی حرف زدیم و خندیدیم اما قشنگ معلوم بود که مخ جونگ کوک داره سوت می کشه غذا خوردیم و خوابیدیم
رفتیم تو کمانی yg منو کوک باید یک قرار داد رو امضا می کردیم
پی دی نیم: خوب بچه ها این قرار داد هستش که طی یک سال صورت می گیره
+بله ؟ یک سال
پی دی نیم : ا.ت شی شما باید توی خونه جونگ کوک شی بمو نین تا کنجکاوی مردم بخوابه بعد از هم جدا می شین
جونگ کوک امضا کرد و من هم امضا کردم
اما خوش حالم که می خواهم پیش کوک جنی بمونم
رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم و
×ا.ت ببینم نمی خوای شمارتو بگی
+به چه دلیل
×خب ... نمی دونم .... اها برای اینکه لوکیشن رو بفرستم
+چون به خاطر جنی اومدم اونجا می دونم
×نه خونمونو عوض کردیم
+باسه بزن *********۰۹
×ممنون شب می بینم
- ۵.۱k
- ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط