fake kook
fake kook
part*⁴⁷
سه ساله بعد
کوک: ا.ت
ا.ت: بله
کوک: بچه ها کجان
ا.ت: تو اتاقن دارن بازی میکنن
کوک: بهشون بگو بیان
ا.ت: میرا بورا نورا بیاین بابایی اومده
کوک: دخترای خوشگلم بیاین بغلم
سه ساله گذشته با خانوادم هیچ رابطه ای ندارم فقط تهیونگه هفته ای سه بار میاد پیشمون
میرا: بابایی نورا یکی از بازیامو برداشت برا خودش
بورا: ماله منم برداشت
کوک: نورا بابایی چیو برداشتی
نورا: ماله من خراب شده
کوک: خراب شده میومدی به من میگفتی نه اینکه عروسکای خواهراتو برداری ماله اونا بهشون بده خودم برات یکی میگرم
نورا: باشه
ا.ت: بچه ها شامشون خوردن توهم برو شامتو بخور
کوک: باشه
ا.ت: بچه ها شما برین نگاه کارتونتون کنید
میرا: باشه
کوک شامشو خورد اومد پیشمون
کوک: الان فیلمم شروع میشه چطور میتونم پیش بچه ها نگاه کنم
ا.ت: 😂
کوک: دخترای عزیز کنترل میدین به من
نورا میرا بورا: نههههههه
کوک: فردا شب میریم شهربازی
نورا: باشه بیا بابایی
میرا: ساعت چند میریم
کوک: میریم دیگه بعد بهتون میگم
ا.ت: دخترای گلم برید بخوابید دیگه ساعت ۸
میرا: میخوایم بازی کنیم
کوک: اگه بخوابید صبح زود بلند شید با خودم میبرمتون سرکار
ا.ت: کوککک
کوک: چیه
نورا: باشه رفتیم بریم بچه ها
ا.ت: چرا بهشون دروغ گفتی که فردا میبرشون
کوک: دروغ نگفتم واقعا میبرمشون
ا.ت: دیوونه شدی میخوای بچه هارو ببری
کوک: اره میخوام ببرم
ا.ت: باشه ولی زنگ نمیزنیا که دارن اذیتم میکنن بیا ببرشون
کوک: باشه
ا.ت: بشین نگاه فیلمت کن من برم بخوابم
کوک: برو شب بخیر
ا.ت: شب بخیر امشب پیش بچه ها میخوابم
کوک: چی بچه ها
ا.ت:اره
کوک: پس من چی کی پیش من میخوابه
ا.ت: مگه بچه ای
#کوک
#فیک
#سناریو
part*⁴⁷
سه ساله بعد
کوک: ا.ت
ا.ت: بله
کوک: بچه ها کجان
ا.ت: تو اتاقن دارن بازی میکنن
کوک: بهشون بگو بیان
ا.ت: میرا بورا نورا بیاین بابایی اومده
کوک: دخترای خوشگلم بیاین بغلم
سه ساله گذشته با خانوادم هیچ رابطه ای ندارم فقط تهیونگه هفته ای سه بار میاد پیشمون
میرا: بابایی نورا یکی از بازیامو برداشت برا خودش
بورا: ماله منم برداشت
کوک: نورا بابایی چیو برداشتی
نورا: ماله من خراب شده
کوک: خراب شده میومدی به من میگفتی نه اینکه عروسکای خواهراتو برداری ماله اونا بهشون بده خودم برات یکی میگرم
نورا: باشه
ا.ت: بچه ها شامشون خوردن توهم برو شامتو بخور
کوک: باشه
ا.ت: بچه ها شما برین نگاه کارتونتون کنید
میرا: باشه
کوک شامشو خورد اومد پیشمون
کوک: الان فیلمم شروع میشه چطور میتونم پیش بچه ها نگاه کنم
ا.ت: 😂
کوک: دخترای عزیز کنترل میدین به من
نورا میرا بورا: نههههههه
کوک: فردا شب میریم شهربازی
نورا: باشه بیا بابایی
میرا: ساعت چند میریم
کوک: میریم دیگه بعد بهتون میگم
ا.ت: دخترای گلم برید بخوابید دیگه ساعت ۸
میرا: میخوایم بازی کنیم
کوک: اگه بخوابید صبح زود بلند شید با خودم میبرمتون سرکار
ا.ت: کوککک
کوک: چیه
نورا: باشه رفتیم بریم بچه ها
ا.ت: چرا بهشون دروغ گفتی که فردا میبرشون
کوک: دروغ نگفتم واقعا میبرمشون
ا.ت: دیوونه شدی میخوای بچه هارو ببری
کوک: اره میخوام ببرم
ا.ت: باشه ولی زنگ نمیزنیا که دارن اذیتم میکنن بیا ببرشون
کوک: باشه
ا.ت: بشین نگاه فیلمت کن من برم بخوابم
کوک: برو شب بخیر
ا.ت: شب بخیر امشب پیش بچه ها میخوابم
کوک: چی بچه ها
ا.ت:اره
کوک: پس من چی کی پیش من میخوابه
ا.ت: مگه بچه ای
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۶.۳k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.