پارت

پارت ۵


جونگکوک: دستتو بزار دور گردنم

ات دستشو میزاره دور گردن جونگکوک
خیلی خجالت میکشید
اخه اولین بارش بود به عموش دست میزنه
جونگکوک رفت طرف ماشینش
و ات رو گذاشت روی صندلی جلو
اون لحظه فاصله کمی بینشون بود
ات از خجالت صورتش سرخ شده بود
جونگکوک با دیدن ات یه نیشخند میزنه
و بعد خودش سروار ماشین میشه
و شروع میکنه به رانندگی کردن

ات: داریم کجا میریم
جونگکوک: اول میریم داروخونه تا قرصاتو بگیرم بعد میریم خونه من
ات: اما من میخوام برم پیش مادر بزرگم زندگی کنم
جونگکوک: الان حالت بده نمیخوای که مادر بزرگت تو رو تو این وضعیت ببینه که میخوای... جدی...
ات: نه.. نمیخوام
جونگکوک: افرین

ویو چند ساعت بعد تو خونه جونگکوک
دیدگاه ها (۳)

پارت ۶ات: عمو خونت شبیه قصر میمونه واییی خیلی خوشگله... ذوق....

پارت ۷اجوما: دخترم بیا اتاقت رو نشون بدمات: باشه اجوما: اینج...

پارت ۴جونگکوک: ات قراره مرخصت کننات: خوشحال شدم جونگکوک: ات ...

پارت ۳ ویو فردا ویو ات دنبال مامانم بودم داشتم خونه رو میگشت...

تهیونگ: پس بخواب ات: باشه میرسین به خونه و تهیونگ ماشین رو پ...

سناریو: (وقتی بهمون سیلی میزنن و...)وقتی بهمون سیلی میزنن و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط