اربابایمن

#اربابای_من
پارت9

رفتم سمت اتاق تهیونگ و شروع کردم به تمیز کردن ، کل اتاقشا تمیز کرده بودم که نگاهم به کمدش افتاد باخودم گفتم من همه جارا تمیز کردم پس کمدشم تمیز کنم .........یک انگشتر کاغذی داخل کمد بود برداشتمش و یه نگاهی بهش کردم خیلی قدیمی بود انداختمش سطل زباله..........اتاقشا کامل تمیز کردم رفتم از اتاقش بیرون گفته بودن دیر میایم پس ناهار درست نکردم تا بعد شام درست کنم برای همین رفتم اتاقم تا یکم استراحت کنم روی تخت خوابیدم ولی خوابم نمیومد داشتم سقف را نگاه میکردم که یادم اومد کش موم را داخل اتاق تهیونگ جا گذاشتم اومدم برم برشدارم که نگاهم افتاد به کمد کنار اتاق منم فوضولیم گل کرد رفتم سمتش بازش کردم پرام ریخت انواع لباس های شیک و گرون قیمت توش بود که 99% لباس باز و فقط 1% بسته بود مثل بز داشتم کمد رو زیر و رو میکردم که نگاهم به لباس قرمز براقی افتاد وقتی از داخل کمد دراوردمش خیلی کوتاه بود خیلی خیلی یعنی اگه خم می‌شدی کل زندگیت معلوم میشد لباس را گذاشتم سرجاش نگاهم به پایین کمد افتاد ، وای چه کفش های خوشگلی ولی حیف همه پاشنه بلندن ولی یک جفت کفش پاشنه بلند سیاه دیدم که براق بود چقدر خوشگل بود بعد از کلی گشتن درش را بستم که نگاهم به میز آرایش افتاد جالبه قبلاً که وارد اتاق شدم اینارا ندیده بودم به سمت میز آرایش رفتم کلی لوازم آرایشی داشت بخصوص رژ لب های جیغ براق ، داشتم رژ هارا نگاه میکردم که صدای تهیونگ با یه خانم اومد فکر کردم خانم جئونه برای همین رفتم پیششون وقتی رفتم پیششون تعجب کردم خانم جئون نبود ..........
دیدگاه ها (۰)

#خیانت_پنهاتپارت1از خواب بیدار شدم پتو را از روم رد کردم جای...

#خیانت_پنهانپارت2با لباسی که اون پوشیده بود و کاری که روی پا...

#اربابای_منپارت 8_ از روم بلند شد و به سمت در رفت قفل در را ...

#اربابای_منپارت 7_رفتم داخل اتاقی که کوک بهم نشون داد......ا...

خدمتکاره عمارت ارباب پارت یک

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 56ویو ات*م. چقد حسود شدی دختر*خندهروم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط