الو و نیکا خوبیبا نگرانی
الو و نیکا خوبی(با نگرانی)
_ سلام ممنون تو خوبی چرا صدات نگرانه
+ معلومه تو کجایی دختر 7 بار زنگت زدم چرا جواب نمیدی
_ اولا اینکه 5 بار زنگ زدی دوما اینکه خوب گوشیم رو سایلنت بوده نفهمیدم داشتم صبونه میخوردم
+ اوکی آماده شد تا نیم ساعت دیگه میام دنبالت بریم دور بزنیم
_ باش فعلا
+ خدافظ
رفتم تو کمدم بعد از کلی فکر فهمیدم چی بپوشم یه مانتو قرمز تا رو زانو با کمربندش با شلوار مشکی کتون و شال مشکی پلیسه سرم کردم و کیفمم برداشتم گوشیمو انداختم توش و رفتم بیرون
پوریا= کجا به سلامتی شال و کلا کردی
_ میرم بیرون
+ با کی
_ با دوستم
+ اسم دوستت
_ بیست سوالی میپرسی ول کن بابا
بلند شد اومد طرفم
+ تا نگی نمیزارم بری
_ بابا با دوستم متین
+ متین!
_اوهوم
+ امینی؟
_اره میشناسیش
عصبی شد اخماش رف تو هم
+ برو تو اتاقت حق نداری جایی بری
_ وااا ینی چی
+ همینی که گفتم(با داد)
_ بابا خب چرا منتظرمه الان دم دره
+ اون غلط کرده با تو
با گریه رفتم تو اتاقم و درو سفت بستم
زنگ زدم به متین
_ متین من امروز نمیتونم بیام خدافظ
+ الو..... الو.... نیکا.... چراااا... الوووووو
قطع کردم داشتم گریه میکردم همینجوری که یهو...........
*************
محراب❤️
+ محراب به خدا خودش اومده بود پیشم تو هم نبودی خب حوصلم سر رفته بود😭
_ تو حوصلت سر میره میری با هر خری گرم میگیری.... ها(با داد)
+ محراب به خدا.....
_ خفه شو مهدیس دهنتو ببند
( محردیس با هم اومده بودن خونه مجردی پسرا فقط خودش و مهدیس اونجا بودن ولی بعد پسر عموی محراب اومده بوده اونجا و محراب خواب بوده مهدیس هم حوصلش سر رفته بوده باهاش کلی گپ زده و خندیده و محراب از پسر عموش فرهاد اصلا خوشش نمیاد و از این بابت ناراحته)
داشتم میرفتم که از اتاق برم بیرون
که مهدیس با گریه شدید گفت
+ محراب به خدا نمیبخشمت دیگه دوست ندارم... تو اصلا حرف منو باور نمیکنی.... اونوقت..... اونوقت توقع داری......
حرفش نصفه موند که یهو..........
ادامه دارد.........
کامنت یادتون نره😍❤️
+25 تا، تا پارت 21❤️😍
اصکی=اتحاد❤️
_ سلام ممنون تو خوبی چرا صدات نگرانه
+ معلومه تو کجایی دختر 7 بار زنگت زدم چرا جواب نمیدی
_ اولا اینکه 5 بار زنگ زدی دوما اینکه خوب گوشیم رو سایلنت بوده نفهمیدم داشتم صبونه میخوردم
+ اوکی آماده شد تا نیم ساعت دیگه میام دنبالت بریم دور بزنیم
_ باش فعلا
+ خدافظ
رفتم تو کمدم بعد از کلی فکر فهمیدم چی بپوشم یه مانتو قرمز تا رو زانو با کمربندش با شلوار مشکی کتون و شال مشکی پلیسه سرم کردم و کیفمم برداشتم گوشیمو انداختم توش و رفتم بیرون
پوریا= کجا به سلامتی شال و کلا کردی
_ میرم بیرون
+ با کی
_ با دوستم
+ اسم دوستت
_ بیست سوالی میپرسی ول کن بابا
بلند شد اومد طرفم
+ تا نگی نمیزارم بری
_ بابا با دوستم متین
+ متین!
_اوهوم
+ امینی؟
_اره میشناسیش
عصبی شد اخماش رف تو هم
+ برو تو اتاقت حق نداری جایی بری
_ وااا ینی چی
+ همینی که گفتم(با داد)
_ بابا خب چرا منتظرمه الان دم دره
+ اون غلط کرده با تو
با گریه رفتم تو اتاقم و درو سفت بستم
زنگ زدم به متین
_ متین من امروز نمیتونم بیام خدافظ
+ الو..... الو.... نیکا.... چراااا... الوووووو
قطع کردم داشتم گریه میکردم همینجوری که یهو...........
*************
محراب❤️
+ محراب به خدا خودش اومده بود پیشم تو هم نبودی خب حوصلم سر رفته بود😭
_ تو حوصلت سر میره میری با هر خری گرم میگیری.... ها(با داد)
+ محراب به خدا.....
_ خفه شو مهدیس دهنتو ببند
( محردیس با هم اومده بودن خونه مجردی پسرا فقط خودش و مهدیس اونجا بودن ولی بعد پسر عموی محراب اومده بوده اونجا و محراب خواب بوده مهدیس هم حوصلش سر رفته بوده باهاش کلی گپ زده و خندیده و محراب از پسر عموش فرهاد اصلا خوشش نمیاد و از این بابت ناراحته)
داشتم میرفتم که از اتاق برم بیرون
که مهدیس با گریه شدید گفت
+ محراب به خدا نمیبخشمت دیگه دوست ندارم... تو اصلا حرف منو باور نمیکنی.... اونوقت..... اونوقت توقع داری......
حرفش نصفه موند که یهو..........
ادامه دارد.........
کامنت یادتون نره😍❤️
+25 تا، تا پارت 21❤️😍
اصکی=اتحاد❤️
- ۱۳.۴k
- ۱۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط