دنیای عجیب پارت ششم
ی قلپ دیگه اب خوردم و پاشدم. بچه ها ام پشت من پاشدن. خونه ای که اون خانواده پنج سال پیش توش زندگی میکردنو ی نگاهی انداختم. ی ویلای بزرگ دیوار مشکی که از همه خونه های شاورون بزرگتر بود و دور تا دور حیاط رو درختای بلند سر به فلک کشیده گرفته بود و در بزرگ مشکی رنگ حیاط هم باز بود. برگا کف حیاطو پر کرده بودن. با اینکه اگر این خونه جای دیگه بود ادم زهرش میریخت ولی نمیدونم چرا من هیچوقت از خونه های شاورون نمیترسیدم.انگار ارامش خاصی تو شاورون بود. درو هل دادم و وارد خونه شدم. برگا زیر پا صدا میدادن بچه هام پشت سرم اومدن تو. به سمت ویلا رفتم و در نیمه باز اون رو هم هل دادم. خونه ی قشنگی بود(ازش عکس میزارم) بزرگ بود چیدمانش هم باحال بود فقط ی مقدار خاک گرفته بود. با لبخند ی دور نگاهش کردم و گفتم: بچه ها به خونه ی فعلیتون خوش اومدینننن. هانی:به نظر جای مناسبی برای زندگی میاد. ممدرضا:ولی خیلی خاک و خل گرفته،باید تمیزش کنیم. نیکا:اول باید برای تمیز کردن ی وسیله پیدا کنیم. من کیفمو ی گوشه گذاشتم بچه هام همین کارو کردن. به طبقه ی بالا رفتیم یکم گشت زدیم اونجا که بالا یه مقدار وسیله برای تمیزکاری پیدا کردیم مشغول تمیزکاری خونه شدیم. وقتی کارمون تموم شد ساعت ۱ بود. از خستگی هرکی یه طرف افتاده بود. المیرا:وای بچه ها من خیلی گشنمه. متین:منم همینطور. نیکا:بچه ها بهتره فعلا خوراکیای تو کیفامونو نخوریم،چون معلوم نیست بعدا احتیاج شه یا نه،بهتره فعلا تحمل کنیم تا بریم از خونه ی ما غذا و مواد غدایی بیاریم. دیا:خونه ی شما که الان توش زامبیه چطور میخای بری. نیکا:خونه ی ما چون دوربین داره و دوربینشم به گوشی وصله راحت میشه چک کرد زامبی هست یا نه،زامبیا تا ابد که اونجا نمیمونن بیخیال میشن و میرن وقتی ام من چک کنم که نباشن میرم خونه مواد غذایی میارم. ممد:خوب اینارو بیخیال،نیکا اسم اصلی این کوچه چیه؟ نیکا:کوچه ی پروانه ی سی و پنجم ملقب به کوچه شاورون. ممد:خوب من ماشینمو چندکوچه پایین تر قبلا پارک گذاشته بودم که یدفعه این اتفاقا پیش اومد و مجبور شدم فقط دررم و برم خونه،میتونیم ماشین منم بیاریم استفاده کنیم. نیکا:چه خوببب،فقط من خودم الان اصلا حال ندارم میخام بخابممم. مهدیس:وای منم جون به تنم نیستتت از بس کار کردم. متین:من طبقه بالا یکم بالش و پتو و از این جور چیزا دیدم میرم اونارو بیارم بخوابیممم. المیرا:دستت طلا داشششش. محراب:خیرشو ببینی به مولااا.
-
این پارتم معمولی بود،پارت بعدی فانه*-*و بعدش باز هیجانی
-
این پارتم معمولی بود،پارت بعدی فانه*-*و بعدش باز هیجانی
۲۲.۴k
۲۹ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.