فیک عاشقت شدم
#فیک_عاشقت_شدم
#پارت_8
ویو ایملی: میخواستم کرمم رو بریزم که گفتم
ایملی: عا بچه ها شما هم اینجایین بهتر نیست کنار هم بنشینیم و باهم حرف بزنیم
بچه ها: اوکیه
ویو آنا: اومدن رو میز مون نشستن حالا منو از خجالت صورتم قرمز شده بودهعیعع ایملی میدونم با تو چیکار کنم
آنا: سسلامم ب.. ب.. بچه ها خوبین
جونگکوک: اره خوبیم حالا چرا با لکنت حرف میزنی
آنا: عامم خب هیچی نیست
نامجون: خب بچه ها چی سفارش میدین بگم گارسون بیارع
آنا: شما خودتون سفارش بدین چون منو ایملی از قبل سفارشمون رو دادیم
نامجون: اها اوکیه شما چی سفارش دادین؟
آنا: دوتامون ایسپک شکلاتی سفارش دادیم..
نامجون: از اونجایی که منو جین و شوگا و جیهوپ و جیمین و تهیونگ عاشق آیسپک شکلاتی هستیم پس همینو سفارش میدیم (بچه ها مثلا توی رمان اینا شکلاتی دوست دارن)
ایملی: پس جونگکوک چی
جونگکوک: من عاشق شیر موزم
ایملی: اها
نامجون: خب بگم گارسون بیاد
گارسونن
گارسون: اومدم ... بله بفرمایین چی میل دارین
نامجون: ۶ تا آیسپک شکلاتی و ۱ دونه عم شیر موز
گارسون: چشم چند دقیقه دیگه حاضر میشه
نامجون: اوکیه
ویو آنا: چند دقیقه گذشت و سفارشمون رو اوردن و همه خوردیم و دیگه میخواستیم بریم که ایملی گفت
بچه عا نظرتون چیع که باهم راه بیوفتیم بریم
نامجون: خب نمیشه چون راه خونمون جداست...
ایملی: عا.راست میگی خب پس اشکالی نداره منو آنا با هم راه میوفتیم میریم
ایملی و آنا: خداحافظ همگی خیلی خوش گذشت
اعضا: خداحافظ
ویو آنا: منو ایملی راه افتادیم که من گفتم
آنا: مگه منو تو خونمون جدا نیست پس چرا داری از راه خونه ی من میای....
ایملی: خب اسکول نگاه چون تابستان مدرسه ها ۳ ماه تعطیل میشه برای همین گفتم بیام خونه ی شما و چند ماه بمونم
آنا: یسسس اوکیه با هم دیگه تا صبح بیداریم کلی رمان میخونیم کلی انیمه و فیلمای کره ای و چینی نگاه میکنیم
ایملی: ارع پس بزن بریم
آنا: یسسس بریم.....
حمایت کنید
شرط:
10 لایک
10 کامنت
#پارت_8
ویو ایملی: میخواستم کرمم رو بریزم که گفتم
ایملی: عا بچه ها شما هم اینجایین بهتر نیست کنار هم بنشینیم و باهم حرف بزنیم
بچه ها: اوکیه
ویو آنا: اومدن رو میز مون نشستن حالا منو از خجالت صورتم قرمز شده بودهعیعع ایملی میدونم با تو چیکار کنم
آنا: سسلامم ب.. ب.. بچه ها خوبین
جونگکوک: اره خوبیم حالا چرا با لکنت حرف میزنی
آنا: عامم خب هیچی نیست
نامجون: خب بچه ها چی سفارش میدین بگم گارسون بیارع
آنا: شما خودتون سفارش بدین چون منو ایملی از قبل سفارشمون رو دادیم
نامجون: اها اوکیه شما چی سفارش دادین؟
آنا: دوتامون ایسپک شکلاتی سفارش دادیم..
نامجون: از اونجایی که منو جین و شوگا و جیهوپ و جیمین و تهیونگ عاشق آیسپک شکلاتی هستیم پس همینو سفارش میدیم (بچه ها مثلا توی رمان اینا شکلاتی دوست دارن)
ایملی: پس جونگکوک چی
جونگکوک: من عاشق شیر موزم
ایملی: اها
نامجون: خب بگم گارسون بیاد
گارسونن
گارسون: اومدم ... بله بفرمایین چی میل دارین
نامجون: ۶ تا آیسپک شکلاتی و ۱ دونه عم شیر موز
گارسون: چشم چند دقیقه دیگه حاضر میشه
نامجون: اوکیه
ویو آنا: چند دقیقه گذشت و سفارشمون رو اوردن و همه خوردیم و دیگه میخواستیم بریم که ایملی گفت
بچه عا نظرتون چیع که باهم راه بیوفتیم بریم
نامجون: خب نمیشه چون راه خونمون جداست...
ایملی: عا.راست میگی خب پس اشکالی نداره منو آنا با هم راه میوفتیم میریم
ایملی و آنا: خداحافظ همگی خیلی خوش گذشت
اعضا: خداحافظ
ویو آنا: منو ایملی راه افتادیم که من گفتم
آنا: مگه منو تو خونمون جدا نیست پس چرا داری از راه خونه ی من میای....
ایملی: خب اسکول نگاه چون تابستان مدرسه ها ۳ ماه تعطیل میشه برای همین گفتم بیام خونه ی شما و چند ماه بمونم
آنا: یسسس اوکیه با هم دیگه تا صبح بیداریم کلی رمان میخونیم کلی انیمه و فیلمای کره ای و چینی نگاه میکنیم
ایملی: ارع پس بزن بریم
آنا: یسسس بریم.....
حمایت کنید
شرط:
10 لایک
10 کامنت
۱۳.۰k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.