فرشته نجات (پارت ۷)
فرشته نجات (پارت ۷)
صبح
ازدید یونگی
صبح از خواب بیدار شدم یا نامه روی پاتختی بود برش داشتم نوشته بود
نامه:سلام یونگی ا .ت هستم من امروز صبح زود رفتم ممنون بابت همه چی
نامه رو گزاشتم و دوباره دراز کشیدم دیروز یه اتفاق عجیبی افتاد بدون دلیل وقتی ا.ت کمرمو گرفت تا منو بیاره عمارت قلبم زد اونم نه عادی خیلی تند زد یهو گوشیم زنگ خورد جواب دادم سو مین بود
سو مین . الو مسر چطوری
& خوبم باز چرا زنگ زدی
سو مین . سه روز دیگه داریم میریم پاریس نمیای
& اونجا واسه چی
سومین . عشق و حال بچه ها همه هی میگن توهم بیای با دوست دخترت
& باشه ببینم چی میشه
تماس قطع کردم یه ذوق خاصی داشتم به ا.ت زنگ زدم و خواستم بیاد عمارت
کمی بعد
ا.ت رسید امد اتاق کار من
& ا.ت ببین سه روز دیگه قراره همونایی که دیشب دیدی برن پاریس و از ما خواسته باهاشون بریم
* چیییی پاریس
& چی شده
* من عاشق پاریسم بریم
برام جالب بود بدون هیچ حرفی گفت بریم
& خب پس تو برو خونه چمدونم رو ببند و با چمدونت بیا اینجا توی این سه روز باید اینجا باشی تازه حقوقت هم کامل میگیری نگران نباش
* ممنون یونگی من میرم خونه زود میام
ازدید ا.ت
رفتم خونم و چمدونم رو برداشتم هرچی لباس داشتم ریختم توش و زنگ زدم به تاکسی رفتم عمارتش
* وای من خوابم میاد
& برو استراحت کن
* خب پس شب بخیر
صبح
ازدید یونگی
صبح از خواب بیدار شدم یا نامه روی پاتختی بود برش داشتم نوشته بود
نامه:سلام یونگی ا .ت هستم من امروز صبح زود رفتم ممنون بابت همه چی
نامه رو گزاشتم و دوباره دراز کشیدم دیروز یه اتفاق عجیبی افتاد بدون دلیل وقتی ا.ت کمرمو گرفت تا منو بیاره عمارت قلبم زد اونم نه عادی خیلی تند زد یهو گوشیم زنگ خورد جواب دادم سو مین بود
سو مین . الو مسر چطوری
& خوبم باز چرا زنگ زدی
سو مین . سه روز دیگه داریم میریم پاریس نمیای
& اونجا واسه چی
سومین . عشق و حال بچه ها همه هی میگن توهم بیای با دوست دخترت
& باشه ببینم چی میشه
تماس قطع کردم یه ذوق خاصی داشتم به ا.ت زنگ زدم و خواستم بیاد عمارت
کمی بعد
ا.ت رسید امد اتاق کار من
& ا.ت ببین سه روز دیگه قراره همونایی که دیشب دیدی برن پاریس و از ما خواسته باهاشون بریم
* چیییی پاریس
& چی شده
* من عاشق پاریسم بریم
برام جالب بود بدون هیچ حرفی گفت بریم
& خب پس تو برو خونه چمدونم رو ببند و با چمدونت بیا اینجا توی این سه روز باید اینجا باشی تازه حقوقت هم کامل میگیری نگران نباش
* ممنون یونگی من میرم خونه زود میام
ازدید ا.ت
رفتم خونم و چمدونم رو برداشتم هرچی لباس داشتم ریختم توش و زنگ زدم به تاکسی رفتم عمارتش
* وای من خوابم میاد
& برو استراحت کن
* خب پس شب بخیر
۵۶.۷k
۰۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.