love inother style پارت73
#love_inother_style #پارت73
جینیونگ
به سمت کلاس رفتم که صدایی دانشجو هام میومد کنجکاو بودم شیوه تدریس اینو بفهمم از برن برگشته پشت در وایستادم
*خوب توجه کنین دیگه جلسه معارفه تمومه حواسابه من اولین چیزی که مهم تو این حرفه اینه بتونین با چشماتون حتی طرفو قانع کنین
دانشجو:مثلا من شمارو با چشام قانع کنم باهام قرار میزارین
*تومنو قانع کن قبول
خندیدم چه اعتماد به نفسی داره این دختره اون پسره یکی از بهترین دانشجو هام تو ارتباطات ظاهریش بود
وارد کلاس شدم همشون میخواستن بلند شن لب زدم
من:هیششش بشینین
پشتش به من بود چقدر آشناس برگشت قلبم واسه چند ثانیه نزد واقعا نزد شوکه بهم خیره بود ساکونو خندید واومد سمتم
ساکونو:سلام یونگ ساکونو هستم استاد جدید شما استاد قبلی هستین
درسته یادم رفته بود کمی تغییر کردم
دستاشو گرفتم که یهو این برق گرفته ها بهم نگاه کرد فهمید لبخندی زدم خوشحال شدم که حتی لمس دستام فهمید کیم
من:خوشبختم منم شن جینیونگ هستم
ساکونو:خوشبختم
زنگ خوردهمه رفتن بیرون من و ساکونو هنوز توهمون حالت بودیم اون به من نگاه میکرد ومن به اون خندیدم
من:پس جایگاه منو گرفتی آره
ساکونو:آره مثل اینکه..
گرفتمش تو بغلم اگه اینکارو نمیکردم حتما قلبم می ایستاد
من:خیلی دلم برات تنگ شده بود خوب شد که اومدی خوب شد که برگشتی
ساکونو:مرسی جینیونگ راستی از دونگی چه خبر
زدم زیر خنده هنوزم دلخوره
من:اصلا اون چیزی که دیدی واقعیت نداشت
ساکونو:هننن دروغ نگو
نگاه عاقل اندرسفیانه بهش انداختم ساکت شدش بهم نگاه کرد شروع.کردم به تعریف کردن ماجرا
ساکونو:اادختربیشعورخوب پس که اینطور
*کیف دستی خوش اومدی
ساکونو:بچه ها
همه ریختن بغلش کردن جونگ هم بود
جونگ:فکرشم نمیکردی نه
ساکونو:تو ساکت شو مثلا قرار بود نگی
جونگ:دیگه شرمنده مجبور شدم
اومد نزدیکش بغلش کرد
ساکونو:راستی من قرار شب عروسیت خواب بمونم درجریانی که
جونگ:غلط کردی ماشین میفرستم دنبالت
شیائو:ماجرا چیه
ساکونو:هیچی تو مدتی که من وجونگ باهم برن بودیم عاشق یکی از دوستام میشه باهاش نامزد میکنه
من:مبارکهههه
تهیونگ:خوب خیالت راحت شدا
من:هیش آره واقعا خیلییی
ساکونو:راستی تو کی بازیگر شدی
من:طی همین دوسال توکی استاد شدی
ساکونو:طی همین دوسال
ته:الآن کشت وکشتار راه میندازین
چان:بریم من کلی آهنگ ریخته سرم شیائو بریم عشقم
ساکونو:عقققق جمع کنین پلشتا این کارا چیه
نینا:زمان تورو.هم میبینیم جیگررر
ساکونو:شوهر من غلط میکنه بین جمع منوبیشتر از خانوم خطاب کنه
بک:یعنی رسما دل و قلوه دادن میمونه توخونه
ساکونو:دقیقا این تو وایی ساکورا خاله شدم لهنتی
سرشو گذاشت رویی شکم ساکورا لبخندی زدم بهش خیره شدم
جینیونگ
به سمت کلاس رفتم که صدایی دانشجو هام میومد کنجکاو بودم شیوه تدریس اینو بفهمم از برن برگشته پشت در وایستادم
*خوب توجه کنین دیگه جلسه معارفه تمومه حواسابه من اولین چیزی که مهم تو این حرفه اینه بتونین با چشماتون حتی طرفو قانع کنین
دانشجو:مثلا من شمارو با چشام قانع کنم باهام قرار میزارین
*تومنو قانع کن قبول
خندیدم چه اعتماد به نفسی داره این دختره اون پسره یکی از بهترین دانشجو هام تو ارتباطات ظاهریش بود
وارد کلاس شدم همشون میخواستن بلند شن لب زدم
من:هیششش بشینین
پشتش به من بود چقدر آشناس برگشت قلبم واسه چند ثانیه نزد واقعا نزد شوکه بهم خیره بود ساکونو خندید واومد سمتم
ساکونو:سلام یونگ ساکونو هستم استاد جدید شما استاد قبلی هستین
درسته یادم رفته بود کمی تغییر کردم
دستاشو گرفتم که یهو این برق گرفته ها بهم نگاه کرد فهمید لبخندی زدم خوشحال شدم که حتی لمس دستام فهمید کیم
من:خوشبختم منم شن جینیونگ هستم
ساکونو:خوشبختم
زنگ خوردهمه رفتن بیرون من و ساکونو هنوز توهمون حالت بودیم اون به من نگاه میکرد ومن به اون خندیدم
من:پس جایگاه منو گرفتی آره
ساکونو:آره مثل اینکه..
گرفتمش تو بغلم اگه اینکارو نمیکردم حتما قلبم می ایستاد
من:خیلی دلم برات تنگ شده بود خوب شد که اومدی خوب شد که برگشتی
ساکونو:مرسی جینیونگ راستی از دونگی چه خبر
زدم زیر خنده هنوزم دلخوره
من:اصلا اون چیزی که دیدی واقعیت نداشت
ساکونو:هننن دروغ نگو
نگاه عاقل اندرسفیانه بهش انداختم ساکت شدش بهم نگاه کرد شروع.کردم به تعریف کردن ماجرا
ساکونو:اادختربیشعورخوب پس که اینطور
*کیف دستی خوش اومدی
ساکونو:بچه ها
همه ریختن بغلش کردن جونگ هم بود
جونگ:فکرشم نمیکردی نه
ساکونو:تو ساکت شو مثلا قرار بود نگی
جونگ:دیگه شرمنده مجبور شدم
اومد نزدیکش بغلش کرد
ساکونو:راستی من قرار شب عروسیت خواب بمونم درجریانی که
جونگ:غلط کردی ماشین میفرستم دنبالت
شیائو:ماجرا چیه
ساکونو:هیچی تو مدتی که من وجونگ باهم برن بودیم عاشق یکی از دوستام میشه باهاش نامزد میکنه
من:مبارکهههه
تهیونگ:خوب خیالت راحت شدا
من:هیش آره واقعا خیلییی
ساکونو:راستی تو کی بازیگر شدی
من:طی همین دوسال توکی استاد شدی
ساکونو:طی همین دوسال
ته:الآن کشت وکشتار راه میندازین
چان:بریم من کلی آهنگ ریخته سرم شیائو بریم عشقم
ساکونو:عقققق جمع کنین پلشتا این کارا چیه
نینا:زمان تورو.هم میبینیم جیگررر
ساکونو:شوهر من غلط میکنه بین جمع منوبیشتر از خانوم خطاب کنه
بک:یعنی رسما دل و قلوه دادن میمونه توخونه
ساکونو:دقیقا این تو وایی ساکورا خاله شدم لهنتی
سرشو گذاشت رویی شکم ساکورا لبخندی زدم بهش خیره شدم
۷.۸k
۲۹ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.