پارت ۲۴
پارت ۲۴
جون هی:اییییی پام خدا بگم چیکارت کنه کشتی منو
جانگ کوک:چت شده از وقتی تو ماشین نشستی همش داری غر میزنی
دیگه اعصاب نموند واسم با صدای بلند گفتم:من غر میزنم اون مربی احمق هرچی از دهنش آمد بهم گفت بعد اون دختره افریتش بدون خبر دادن به من از پشت همچین لگدی بهم زد که نفسم برید بعد برگشته با اون صدای جلفش میگه اوا جون هی دردت گرفت خوب باید آمد گیشو داشته باشی دیگه دختره احمق فکرده کیه همش تقصیر تو هس هااااا
جانگ کوک که داشت میخندی گفت:چرا تقصیر من باشه
با هرس گفتم:بایدم بخندی چون چشش افتاده به تو آمده به من گیر میده میگه نباید باهات بگردم خوبه نمیدونه تو یه خونه هستیم
جانگ کوک:اها اون دختره رو میگی چند بارم آمده بهم پیشنهاد های بدی داده کلی قبول نکردم
نمیدونم چرا ولی اعصبانی شدم و گفتم:اون بهت پیشنهاد داده چرا به من نگفتی
جانگ کوک:خوب چرا عصبی میشی آروم باش ولی چرا باید به تو میگفتم
با حسادت گفتم:چون تو یه خونه زندگی میکنیم
جانگ کوک:پس هرچی تو زندگیم اتفاق افتاد باید به تو بگم ؟
جون هی:نه اره یعنی اصلا به من چه گمشو
دیگه هیچ کدوم حرف نزدیم ضبط و روشن کردم تا حداقل اون بخونه
وای من گشنمه
جون هی: میگم کوک من گشنمه واسم یه چیزی بخر
سرشو تکون داد وا مگه زبان نداره این بشر
جون هی:میگم واسم یه چیزی بخرررر
دوباره سرشو تکون داد
جون هی:کوکککککک گشنمهههههه
جانگ کوک:خیلی خوب خیلی خوب واست میخرم فقط داد نزن
خوب مثل آدم اول جوابمو بده تا این هنجره خوشگلم و پاره نکنم
اهنگ پلی کردم و صداشو زیاد کردم جانگ کوک داشت با هاش همخونی میکرده واقعا صداش چه خوب بود چرا خواننده نشده بود
صدای اهنگ و کم کردم گفتم:چرا خواننده نشدی صدات کع خیلی خوبه
جانگ کوک: بهش فکر کردم ولی ولش کردم به ورزش بیشتر علاقه داشتم تا اون
جون هی:اگه خواننده میشدی صدر صد طرفدارت بودم
جانگ کوک: الان نیستی الان یه ورزش کارم
جون هی :چرا کلی به والیبال زیاد علاقه ندارم واسه همون
جانگ کوک: اها علاقه داری فقط یه کیو بزنی
خندیدمو سرمو تکن دادم
غذا منو خوردیم و رفتیم خونه همین که رسیدیم من رو یکی از کاناپه او اون رو یکی دیگه ولو شدیم خندم گرفت اونقدر خوردیم داشتم میترکیدم همونجا خوابیدم
ای ننه کجای که کمر بچت شکست وای چقدر کمرم درد میکرد بلند شدم و که کمر و مام تیر کشید یه اییی آرومی گفتم که چشمم خورد به کوک خدا چقد خوب خوابیده بود مثل بچه ها
گوشیمو برداشتم و یه عکس ازش گرفتم دستمو آروم گذاشتم رو لپش و نازش کردم موهاشو که به هم ریخته بود مرتب کردم بلند شدم میخواستم برم که دستمو گرفت کع از ترس یه جیغ خفیعی کشیدم و افتادم بغلش
سلام خوبین امتحان خوب دادین
مال من که عالی بود مال شمارو نمیدونم
تو کامنتا بگین🙃🙂
جون هی:اییییی پام خدا بگم چیکارت کنه کشتی منو
جانگ کوک:چت شده از وقتی تو ماشین نشستی همش داری غر میزنی
دیگه اعصاب نموند واسم با صدای بلند گفتم:من غر میزنم اون مربی احمق هرچی از دهنش آمد بهم گفت بعد اون دختره افریتش بدون خبر دادن به من از پشت همچین لگدی بهم زد که نفسم برید بعد برگشته با اون صدای جلفش میگه اوا جون هی دردت گرفت خوب باید آمد گیشو داشته باشی دیگه دختره احمق فکرده کیه همش تقصیر تو هس هااااا
جانگ کوک که داشت میخندی گفت:چرا تقصیر من باشه
با هرس گفتم:بایدم بخندی چون چشش افتاده به تو آمده به من گیر میده میگه نباید باهات بگردم خوبه نمیدونه تو یه خونه هستیم
جانگ کوک:اها اون دختره رو میگی چند بارم آمده بهم پیشنهاد های بدی داده کلی قبول نکردم
نمیدونم چرا ولی اعصبانی شدم و گفتم:اون بهت پیشنهاد داده چرا به من نگفتی
جانگ کوک:خوب چرا عصبی میشی آروم باش ولی چرا باید به تو میگفتم
با حسادت گفتم:چون تو یه خونه زندگی میکنیم
جانگ کوک:پس هرچی تو زندگیم اتفاق افتاد باید به تو بگم ؟
جون هی:نه اره یعنی اصلا به من چه گمشو
دیگه هیچ کدوم حرف نزدیم ضبط و روشن کردم تا حداقل اون بخونه
وای من گشنمه
جون هی: میگم کوک من گشنمه واسم یه چیزی بخر
سرشو تکون داد وا مگه زبان نداره این بشر
جون هی:میگم واسم یه چیزی بخرررر
دوباره سرشو تکون داد
جون هی:کوکککککک گشنمهههههه
جانگ کوک:خیلی خوب خیلی خوب واست میخرم فقط داد نزن
خوب مثل آدم اول جوابمو بده تا این هنجره خوشگلم و پاره نکنم
اهنگ پلی کردم و صداشو زیاد کردم جانگ کوک داشت با هاش همخونی میکرده واقعا صداش چه خوب بود چرا خواننده نشده بود
صدای اهنگ و کم کردم گفتم:چرا خواننده نشدی صدات کع خیلی خوبه
جانگ کوک: بهش فکر کردم ولی ولش کردم به ورزش بیشتر علاقه داشتم تا اون
جون هی:اگه خواننده میشدی صدر صد طرفدارت بودم
جانگ کوک: الان نیستی الان یه ورزش کارم
جون هی :چرا کلی به والیبال زیاد علاقه ندارم واسه همون
جانگ کوک: اها علاقه داری فقط یه کیو بزنی
خندیدمو سرمو تکن دادم
غذا منو خوردیم و رفتیم خونه همین که رسیدیم من رو یکی از کاناپه او اون رو یکی دیگه ولو شدیم خندم گرفت اونقدر خوردیم داشتم میترکیدم همونجا خوابیدم
ای ننه کجای که کمر بچت شکست وای چقدر کمرم درد میکرد بلند شدم و که کمر و مام تیر کشید یه اییی آرومی گفتم که چشمم خورد به کوک خدا چقد خوب خوابیده بود مثل بچه ها
گوشیمو برداشتم و یه عکس ازش گرفتم دستمو آروم گذاشتم رو لپش و نازش کردم موهاشو که به هم ریخته بود مرتب کردم بلند شدم میخواستم برم که دستمو گرفت کع از ترس یه جیغ خفیعی کشیدم و افتادم بغلش
سلام خوبین امتحان خوب دادین
مال من که عالی بود مال شمارو نمیدونم
تو کامنتا بگین🙃🙂
۸.۱k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.