ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
part: ¹³
شرایط نرسیده ولی من خیلی مهربونم🙂😂
بالاخره باید راه میفتادن
برای هزارمین بار از توی اینده به خودش نگاه کرد
چندتا ارایشگر مخصوص اومده بودن و موهاشو درست کرده بودن
ارایشش هم کرده بودن..
عطر شیرینشو برداشت و بعد از اینکه مطمئن شد قشنگ یه دور باهاش دوش گرفته بالاخره رضایت داد و از اتاقش خارج شد
صدای جونگکوک رو میشنید که داشت اسمش رو صدا میزد
_ اِماااا؟ کجایی زود باش بیا دو ساعته مننظرتم
+ اومدمم
و با اون لباس مشکی که بشدت بهش میومد از پله ها پایین اومد
کوک پشتش بهش بود و اون رو نمیدید..
+ بریم؟
با صدای اِما درست پشت سرش نگاه از در عمارت گرفت و برگشت و بهش نگاه کرد...
_اره بر...
با برگشتن کامل به سمت اون دختر که حالا بیشتر از هر زمانی خوشگل شده بود نتونست ادامه ی حرفشو بزنه..
با یه لبخند خالصانه و زیبا داشت بهش نگاه میکرد و اون..
فقط محو صحنه ی روبروش بود.. اون دختری که توی خونه به ظاهرش خیلی نمیرسید و لباس های روشن و کوتاه میپوشید همین دختره؟
چرا نمیتونه ازش چشم برداره؟
چرا از نظرش اینقدر زیبا شده بود؟
بلاخره تونست به هر سختی که بود نگاهشو ازش بگیره..
+جونگکوک خوبی؟
_ا اره بیا بریم
همچی فقط تو کمتر نیم ساعت اتفاق افتاد.. رسیدشون به اون مهمونی و دیدن بقیه دوستاشون(همونایی که تو پارت قبل گفتم)
دیدن اِما و دوسته دوران دانشگاهش به اسمه کای
یادشه اون پسر توی دوران دانشگاه بهش اعتراف کرده بود و چونکه اِما حسی بهش نداشت ردش کرده بود
اَما این مسخرست مگه نه؟
اینکه حالا همون پسر ازش درخواست رقص کرده و ازش خواسته به پیست رقص برن..
[دقیقه ای قبل]
در کنار بورام و میا در حال حرف زدن بودن که چشمش به پسری خورد که داشت با لبخند نگاهش میکرد
+ چیزی شده کای؟
کای: آممم خب..
و جلوی چشمای متعجب اِما خم شد و جنتلمندانه دستش رو بوسید و گفت
کای: میتونم شما رو برای رقص دعوت کنم لیدی؟
با دهان باز داشت بهش نگاه میکرد
+ چ چی؟
بورام:(زیرلب طوری که فقط اِما بشنوه) زود باش دختر قبول کن
و از اونور میا: قبول کن.. لعنتی خیلی جذابه...
با مکث و تردید دستاشو توی دستای مردونه کای برد
و لبخند زد..
+ قبوله
بلافاصله دستش کشیده شد و کمرش توسط کای گرفته شد و اونو وسط بین جمعیتی که اون وسط داشتن میرقصیدن برد
دستشو روی شونه ی مرد گذاشت و همراهیش کرد..
و ندید کسی رو که با نگاه عصبانی و خشم داشت به سمتشون میومد.....
شرایط
۶۵ لایک
۲۵ کامنت
۷۴۵ عضو ها
☆____________☆______________☆________☆
بنظرتون صاحب اون نگاه عصبی کیه؟ 😉🤭
part: ¹³
شرایط نرسیده ولی من خیلی مهربونم🙂😂
بالاخره باید راه میفتادن
برای هزارمین بار از توی اینده به خودش نگاه کرد
چندتا ارایشگر مخصوص اومده بودن و موهاشو درست کرده بودن
ارایشش هم کرده بودن..
عطر شیرینشو برداشت و بعد از اینکه مطمئن شد قشنگ یه دور باهاش دوش گرفته بالاخره رضایت داد و از اتاقش خارج شد
صدای جونگکوک رو میشنید که داشت اسمش رو صدا میزد
_ اِماااا؟ کجایی زود باش بیا دو ساعته مننظرتم
+ اومدمم
و با اون لباس مشکی که بشدت بهش میومد از پله ها پایین اومد
کوک پشتش بهش بود و اون رو نمیدید..
+ بریم؟
با صدای اِما درست پشت سرش نگاه از در عمارت گرفت و برگشت و بهش نگاه کرد...
_اره بر...
با برگشتن کامل به سمت اون دختر که حالا بیشتر از هر زمانی خوشگل شده بود نتونست ادامه ی حرفشو بزنه..
با یه لبخند خالصانه و زیبا داشت بهش نگاه میکرد و اون..
فقط محو صحنه ی روبروش بود.. اون دختری که توی خونه به ظاهرش خیلی نمیرسید و لباس های روشن و کوتاه میپوشید همین دختره؟
چرا نمیتونه ازش چشم برداره؟
چرا از نظرش اینقدر زیبا شده بود؟
بلاخره تونست به هر سختی که بود نگاهشو ازش بگیره..
+جونگکوک خوبی؟
_ا اره بیا بریم
همچی فقط تو کمتر نیم ساعت اتفاق افتاد.. رسیدشون به اون مهمونی و دیدن بقیه دوستاشون(همونایی که تو پارت قبل گفتم)
دیدن اِما و دوسته دوران دانشگاهش به اسمه کای
یادشه اون پسر توی دوران دانشگاه بهش اعتراف کرده بود و چونکه اِما حسی بهش نداشت ردش کرده بود
اَما این مسخرست مگه نه؟
اینکه حالا همون پسر ازش درخواست رقص کرده و ازش خواسته به پیست رقص برن..
[دقیقه ای قبل]
در کنار بورام و میا در حال حرف زدن بودن که چشمش به پسری خورد که داشت با لبخند نگاهش میکرد
+ چیزی شده کای؟
کای: آممم خب..
و جلوی چشمای متعجب اِما خم شد و جنتلمندانه دستش رو بوسید و گفت
کای: میتونم شما رو برای رقص دعوت کنم لیدی؟
با دهان باز داشت بهش نگاه میکرد
+ چ چی؟
بورام:(زیرلب طوری که فقط اِما بشنوه) زود باش دختر قبول کن
و از اونور میا: قبول کن.. لعنتی خیلی جذابه...
با مکث و تردید دستاشو توی دستای مردونه کای برد
و لبخند زد..
+ قبوله
بلافاصله دستش کشیده شد و کمرش توسط کای گرفته شد و اونو وسط بین جمعیتی که اون وسط داشتن میرقصیدن برد
دستشو روی شونه ی مرد گذاشت و همراهیش کرد..
و ندید کسی رو که با نگاه عصبانی و خشم داشت به سمتشون میومد.....
شرایط
۶۵ لایک
۲۵ کامنت
۷۴۵ عضو ها
☆____________☆______________☆________☆
بنظرتون صاحب اون نگاه عصبی کیه؟ 😉🤭
۱۷.۸k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.