جام نگاهت لبریز شد و تلاطمش تا مغز استخوانم فرو رفت...عشق طعمی از مرگ دارد؛در رگهایش خاکستر میجوشد..و زخم همچون تاجی پنهان بر سرش نشسته استو من...از دل همین ویرانی زندهای ناشناس شدهام.. . "Marie's writings "