اسم : چرا من
اسم : چرا من
پارت ۴۸
الکس: وای وای نمردم و پرنسسم تو لباس عروس دیدم
لونا: خدا نکنه بمیری اوپا تو هم باید داماد بشیا
الکس: به وقتش میشم ( لونا بغل می کنه و به سر لونا بوسه ای می زنه )
الکس: جئون نبینم پرنسسم اذیت کنیا آگه اذیتش کنی خونت پای گردن خودت هست
جئون: (خنده ریزی کرد) من خودم از پرنسسم مراقبت می کنم و اگه باعث اذیت
شدنش شدم خودم نابود میشم نمی خواد هی بهم تذکر بدی
الکس: من گفتم بدونی چون پرنسسم...جون منه
لونا: اوپا دوست دارم ممنون که هستی ( گونه های الکس بوسید )
جئون: یااا....لونا بیا این طرف تو دیگه مال من هستی نباید نزدیک هیچ مردی شی
لونا: اون اوپام هست 😑
الکس: درسته من اول بودم و من اوپا شم ( برای جئون ادا در آورد 😂😎)
جئون: ولی دیگه من هستم........ اصلا ولش دوقلو های بهم چسبیده
لونا و الکس باهم: معلومه ما دوقلو هستیم 😂😌
جئون: وای وای این دوتا دیگه بر علیه من شدن ( خنده )
و بالاخره مراسم ازدواج این دو عاشق تموم شد همه به سمت خانه هایشان رفتن
۶ ماه بعد....................
لونا و جئون زندگی خوبی باهم دارن هر دو به شدت عاشق هم هستن
ویو لونا: الان یک هفته است جئون دیر میاد اصلا زیاد حرف نمی زنه واقعا
نگرانش هستم نکنه اتفاقی افتاده الان ساعت ۱۱ شب هنوز نیومده پس کی میاد
خسته شدم نشسته بودم رو کاناپه که خوابم برد صبح با برخورد نور خورشید به
چشمام بیدار شدم دیدم کوک داره از خونه خارج میشه چرا اصلأ بهم اهمیت نمی ده
پارت ۴۸
الکس: وای وای نمردم و پرنسسم تو لباس عروس دیدم
لونا: خدا نکنه بمیری اوپا تو هم باید داماد بشیا
الکس: به وقتش میشم ( لونا بغل می کنه و به سر لونا بوسه ای می زنه )
الکس: جئون نبینم پرنسسم اذیت کنیا آگه اذیتش کنی خونت پای گردن خودت هست
جئون: (خنده ریزی کرد) من خودم از پرنسسم مراقبت می کنم و اگه باعث اذیت
شدنش شدم خودم نابود میشم نمی خواد هی بهم تذکر بدی
الکس: من گفتم بدونی چون پرنسسم...جون منه
لونا: اوپا دوست دارم ممنون که هستی ( گونه های الکس بوسید )
جئون: یااا....لونا بیا این طرف تو دیگه مال من هستی نباید نزدیک هیچ مردی شی
لونا: اون اوپام هست 😑
الکس: درسته من اول بودم و من اوپا شم ( برای جئون ادا در آورد 😂😎)
جئون: ولی دیگه من هستم........ اصلا ولش دوقلو های بهم چسبیده
لونا و الکس باهم: معلومه ما دوقلو هستیم 😂😌
جئون: وای وای این دوتا دیگه بر علیه من شدن ( خنده )
و بالاخره مراسم ازدواج این دو عاشق تموم شد همه به سمت خانه هایشان رفتن
۶ ماه بعد....................
لونا و جئون زندگی خوبی باهم دارن هر دو به شدت عاشق هم هستن
ویو لونا: الان یک هفته است جئون دیر میاد اصلا زیاد حرف نمی زنه واقعا
نگرانش هستم نکنه اتفاقی افتاده الان ساعت ۱۱ شب هنوز نیومده پس کی میاد
خسته شدم نشسته بودم رو کاناپه که خوابم برد صبح با برخورد نور خورشید به
چشمام بیدار شدم دیدم کوک داره از خونه خارج میشه چرا اصلأ بهم اهمیت نمی ده
۱.۶k
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.