لایک یادت نره 🙃❤️
#شکوفه_عشق #پارت_هجدهم
_چشای تو چپه که چشمای به این زیبایی منو نمیبینی
فری: ایییششش حالم به هم خورد بنال ببینم امروز چیکارا کردی ؟
وقتی همه چیز رو براش تعریف کردم گفت : الهی تو گلوت گیر کنه که هرجا پا میذاری یکی از این جذابا میبینی والا ما که هرکیو میبینیم انگار رستم با گرزش کوبیده تو صورت طرف از بس داغونن
_ولمون کن فری باز تو شروع کردی ؟ همون بهتر از اینا جلوت سبز نمیشه حالم ازش به هم میخوره پسره خر راست راست برگشته اداشو درآوردم : نگاه به خر صفا داره ، انتر
فری : ول کن بگو شرکت چطور بود خوب بود ؟از اون منشی فس فسو ها داره ؟
_شرکت که نگم برات از بزرگی و دلبازیش منشی هم آره یه منشی خیلی خوب داره فکر کنم بتونیم دوست شیم
چشاشو عین خر شرک مظلوم کرد و گفت : بیان شیرمو حلالت نمیکنم بری دوستش شی و منو فراموش کنی پشت سرت آه میکشم که به زمین گرم بخوری
_خفه شو بابا دهنتو باز کردی هرچی هست و نیست میریزی بیرون از این دوستان نمیگم که دوستای معمولی
فری : به هر حال من که اخطار دادم خیلی هم نفرینم میگیره یه بار یکی از استادامو چون بهم صفر داده بود نفرین کردم یه هفته پاش شکست سر کلاس نیومد ای ای دلم خنک شد
_تو خودت مغز خر خوردی با اون بیچاره چیکار داشتی زمین گیرش کردی ؟
فری : چون کلا با من لج داره
بین حرف زدن بودیم که یه دفعه در اتاقم باز شد میلاد بود و فری چون شالش از سرش افتاده بود یه جیغ خفیف کشید و پرید عقب چون گوشه تخت نشسته بود با مخ پرت شد رو زمین پاهاش رو تخت بود و سرش رو زمین
من که کلا داشتم زمینو گاز میزدم از خنده میلاد هم قرمز شده بود مشخص بود میخواد بترکه با همون حالت گفت : ای وای فرشته خانم ببخشید نفهمیدم شما اینجایی
فرشته خودشو جمع کرد از رو زمین لپاش گل انداخته بود گفت : نه خواهش میکنم مشکلی نیست
منم خندمو خوردم و رو به میلاد کردم : چرا تو این خونه کسی در اتاقو نمیزنه ؟ این درو الکی که درست نکردن برای حریم شخصیه
میلاد : تو آخه حریم شخصی داری جوجه ؟ عجله دارم اون هدفون بلوتوثیت رو بده کمی کار دارم باهاش
_برو بابا دفعه قبل اون یکی هدفنمو بردی ناکارش برش گردوندی حالا اینم میخوای ببری ؟
میلاد : اذیت نکن بیان بده دیگه دیرم شده قرار دارم
_به سلامتی با کی قرار داری ؟
: با دوستام
_خب گیریم که من هدفون رو دادم در عوض چی گیر من میاد ؟
: هرچی که بخوای ولی الان عجله دارم زود باش
_ خب در عوض اون هودی مشکیه که خیلی هم گرون خریدیش رو میخوام
#رمان #عاشقانه #نویسنده #رمان_z
_چشای تو چپه که چشمای به این زیبایی منو نمیبینی
فری: ایییششش حالم به هم خورد بنال ببینم امروز چیکارا کردی ؟
وقتی همه چیز رو براش تعریف کردم گفت : الهی تو گلوت گیر کنه که هرجا پا میذاری یکی از این جذابا میبینی والا ما که هرکیو میبینیم انگار رستم با گرزش کوبیده تو صورت طرف از بس داغونن
_ولمون کن فری باز تو شروع کردی ؟ همون بهتر از اینا جلوت سبز نمیشه حالم ازش به هم میخوره پسره خر راست راست برگشته اداشو درآوردم : نگاه به خر صفا داره ، انتر
فری : ول کن بگو شرکت چطور بود خوب بود ؟از اون منشی فس فسو ها داره ؟
_شرکت که نگم برات از بزرگی و دلبازیش منشی هم آره یه منشی خیلی خوب داره فکر کنم بتونیم دوست شیم
چشاشو عین خر شرک مظلوم کرد و گفت : بیان شیرمو حلالت نمیکنم بری دوستش شی و منو فراموش کنی پشت سرت آه میکشم که به زمین گرم بخوری
_خفه شو بابا دهنتو باز کردی هرچی هست و نیست میریزی بیرون از این دوستان نمیگم که دوستای معمولی
فری : به هر حال من که اخطار دادم خیلی هم نفرینم میگیره یه بار یکی از استادامو چون بهم صفر داده بود نفرین کردم یه هفته پاش شکست سر کلاس نیومد ای ای دلم خنک شد
_تو خودت مغز خر خوردی با اون بیچاره چیکار داشتی زمین گیرش کردی ؟
فری : چون کلا با من لج داره
بین حرف زدن بودیم که یه دفعه در اتاقم باز شد میلاد بود و فری چون شالش از سرش افتاده بود یه جیغ خفیف کشید و پرید عقب چون گوشه تخت نشسته بود با مخ پرت شد رو زمین پاهاش رو تخت بود و سرش رو زمین
من که کلا داشتم زمینو گاز میزدم از خنده میلاد هم قرمز شده بود مشخص بود میخواد بترکه با همون حالت گفت : ای وای فرشته خانم ببخشید نفهمیدم شما اینجایی
فرشته خودشو جمع کرد از رو زمین لپاش گل انداخته بود گفت : نه خواهش میکنم مشکلی نیست
منم خندمو خوردم و رو به میلاد کردم : چرا تو این خونه کسی در اتاقو نمیزنه ؟ این درو الکی که درست نکردن برای حریم شخصیه
میلاد : تو آخه حریم شخصی داری جوجه ؟ عجله دارم اون هدفون بلوتوثیت رو بده کمی کار دارم باهاش
_برو بابا دفعه قبل اون یکی هدفنمو بردی ناکارش برش گردوندی حالا اینم میخوای ببری ؟
میلاد : اذیت نکن بیان بده دیگه دیرم شده قرار دارم
_به سلامتی با کی قرار داری ؟
: با دوستام
_خب گیریم که من هدفون رو دادم در عوض چی گیر من میاد ؟
: هرچی که بخوای ولی الان عجله دارم زود باش
_ خب در عوض اون هودی مشکیه که خیلی هم گرون خریدیش رو میخوام
#رمان #عاشقانه #نویسنده #رمان_z
۱۷.۵k
۱۶ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.