ازدواج از پیش تعیین شده( پارت۱۴)
ازدواج از پیش تعیین شده( پارت۱۴)
از دید کوک
من داشتم توی خیابون راه میرفتم که تیا رو دیدم ازم کلی التماس کرد که باهم بریم مرکز خرید منم مجبور شدم قبول کنم رفتیم داخل هه جی رو دیدم که داشت یکی رو صدا میکرد متوجه شدم اون ا.ت هست ا.ت سریع دوید و رفت منم دنبالش رفتم رفت بالای پشت بوم در یکم باز بود من از لای در داشتن نگاهش میکردم کلی گریه میکرد همش تقصیر منه میخواستم برم پیشش که متوجه صدای تام شدم و کل ماجرا رو فهمیدم به خودم امدم دیدم تام ا.ت رو چسبونده به دیوار و میخواد ا.ت رو ببوسه رفتم داخل و تام رو حل دادم
ازدید ا.ت
با دیدن کوک سریع دویدم و رفتم کوک هم دنبالم امد و دستمو گرفت میخواستم دستمو از توی دستش بکشم که منو بوسید منم همکاری کردم بعدش توی همون حالت سرش رو برد عقب دستمو گرفت و منو بدون هیچ حرفی برد طبقه پایین و تا عمارت گاز داد رسیدیم عمارت بدون هیچ حرفی منو برد سمت اتاق مشترکمون درو باز کرد منو براید استایل بغل کرد رفتیم داخل درو با پاش بست و منو گذاشت رو تخت دوباره شروع کرد به بوسیدنم روم خیمه زد ..........(باور کنین میدونم منتظر این صحنه ها هستین ولی ممکنه پیجم فیلتر بشه)
پرش زمانی.....
من از حموم امدیم بیرون میخواستم با حوله نم موهامو بگیرم که کوک حاله رو ازم گرفت گفت
& من انجامش میدم شروع کرد به گرفتن نم موهام
کوک گفته بود لباسامو از خونم بیارن رفتم سمت کمد لباس زیر پوشیدم و بعدم یه شلوارک پوشیدم کوک گفت
&چرا لباس نمیپوشی
* میگم جونگ کوکا میخوام یکی از لباسای تورو بپوشم
& چرا خودت که لباس داری
* لباسای تو راحت تر و بهترن تازه بوی تو هم میدن
کوک یه تیشرت سفید از توی لباساش برداشت و بهم داد منم پوشیدمش
& چقدر کیوت شدی بریم بخوابیم
* اوهوم بریم
رفیتم روی تخت دراز کشیدیم صبح با نوری که توی چشمام بود بیدار شدم آروم چشمامو باز کردم به چهره کیوت کوک که خوابیده بود زل زده بودم بلند شدم و بوسه ای روی لپش گذاشتم همونجوری با حالت خوابالو گفت
& صبح بخیر
خندیدم و گفتم
* صبح توهم بخیر
& چرا میخندی
* خیلی بانمک شدی توی خواب
دستمو بردم سمت موهاش و بیشتر بهم ریختمش
خب خب شرط داریم ها
۱۰ تا لایک
۲۰ تا کامنت
چون اولین باره شرط میزارم زیاد بهتون سخت نمیگیرم
از دید کوک
من داشتم توی خیابون راه میرفتم که تیا رو دیدم ازم کلی التماس کرد که باهم بریم مرکز خرید منم مجبور شدم قبول کنم رفتیم داخل هه جی رو دیدم که داشت یکی رو صدا میکرد متوجه شدم اون ا.ت هست ا.ت سریع دوید و رفت منم دنبالش رفتم رفت بالای پشت بوم در یکم باز بود من از لای در داشتن نگاهش میکردم کلی گریه میکرد همش تقصیر منه میخواستم برم پیشش که متوجه صدای تام شدم و کل ماجرا رو فهمیدم به خودم امدم دیدم تام ا.ت رو چسبونده به دیوار و میخواد ا.ت رو ببوسه رفتم داخل و تام رو حل دادم
ازدید ا.ت
با دیدن کوک سریع دویدم و رفتم کوک هم دنبالم امد و دستمو گرفت میخواستم دستمو از توی دستش بکشم که منو بوسید منم همکاری کردم بعدش توی همون حالت سرش رو برد عقب دستمو گرفت و منو بدون هیچ حرفی برد طبقه پایین و تا عمارت گاز داد رسیدیم عمارت بدون هیچ حرفی منو برد سمت اتاق مشترکمون درو باز کرد منو براید استایل بغل کرد رفتیم داخل درو با پاش بست و منو گذاشت رو تخت دوباره شروع کرد به بوسیدنم روم خیمه زد ..........(باور کنین میدونم منتظر این صحنه ها هستین ولی ممکنه پیجم فیلتر بشه)
پرش زمانی.....
من از حموم امدیم بیرون میخواستم با حوله نم موهامو بگیرم که کوک حاله رو ازم گرفت گفت
& من انجامش میدم شروع کرد به گرفتن نم موهام
کوک گفته بود لباسامو از خونم بیارن رفتم سمت کمد لباس زیر پوشیدم و بعدم یه شلوارک پوشیدم کوک گفت
&چرا لباس نمیپوشی
* میگم جونگ کوکا میخوام یکی از لباسای تورو بپوشم
& چرا خودت که لباس داری
* لباسای تو راحت تر و بهترن تازه بوی تو هم میدن
کوک یه تیشرت سفید از توی لباساش برداشت و بهم داد منم پوشیدمش
& چقدر کیوت شدی بریم بخوابیم
* اوهوم بریم
رفیتم روی تخت دراز کشیدیم صبح با نوری که توی چشمام بود بیدار شدم آروم چشمامو باز کردم به چهره کیوت کوک که خوابیده بود زل زده بودم بلند شدم و بوسه ای روی لپش گذاشتم همونجوری با حالت خوابالو گفت
& صبح بخیر
خندیدم و گفتم
* صبح توهم بخیر
& چرا میخندی
* خیلی بانمک شدی توی خواب
دستمو بردم سمت موهاش و بیشتر بهم ریختمش
خب خب شرط داریم ها
۱۰ تا لایک
۲۰ تا کامنت
چون اولین باره شرط میزارم زیاد بهتون سخت نمیگیرم
۷۶.۴k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.