ازدواج از پیش تعیین شده( پارت۱۳)
ازدواج از پیش تعیین شده( پارت۱۳)
دوتا سیم دور دستام پیچید و با دستگاهی که دستش بود امد و دوباره روبه روی من نشست
دستش رو روی یک دکمه قرمز که روی اون دستگاه بود فشار داد انگار با فشار دادن اون دکمه من برقم گرفت یه درد خیلی خیلی زیادی داشت ولس من تحمل کردم و جیغ نزدم همین کارو بار ها و بارها انجام داد تا اینکه با صدای باز شدن در اونجا دستشو از روی دکمه برداشت جیهوپ بود
جیهوپ . کوک تمامش کن
&چیزی شده
جیهوپ . اون فیلمی که برامون فرستادن اشتباهی بود توی فیلم صورت اون زنه دیده نمیشد درسته اما ما تاریخ فیلم رو نگاه کردیم اون فیلم ماله هفته پیش بود بجاش فیلمی که ماله دیشب بود رو گرفتیم ا.ت هیچ کاری نکرده
کوک با شنیدن این حرف ها سریع امد سمتم دست و پاها و دهنم رو باز کرد و منو بغل کرد اما من حلش دادم و گفتم برگه طلاقرو واست میفرستم و بعد یه جوری دویدم و از اونجا خارج شدم که هیچ کس نتونست منو بگیره سریع با تا کسی رفتم دم در عمارت پول تا کسی رو انلاین پرداخت کردم رفتم داخل عمارت کوک نیامده بود سریع وسایلمو جمع کردم و رفتم
یه هفته بعد
یه هفته گذشته اما کوک هنوز برگه رو امضا نکرده جواب کوک رو نمیدادم چندیدن بار بهم پیام داده بود که ببخشمش اما من توجه نمیکردم هه جی بهم زنگ زد و ازم خواست که باهاش برم بیرون منم لباسمو پوشیدم و آرایش کردم و باهاش رفتم (عکس لباس ا.ت پست بعدی)
* خب کجا میریم
@ یه فروشگاه جدید باز شده خیلی معروفه میریم اونجا
راه افتاد به سمت اون فروشگاهه رفتیم داخل هه جی چند دست لباس برداشت و رفت تا پرو کنه منم روی مبل جلوی اتاق پرو نشسته بودم که صدای آشنایی امد
# اوپا بیا اینجا
توی ذهنم با خودم گفتم خود نکبتشه (تیا) رومو برگردوندم تا مطمعن بشم خودشه که بادیدن صحنه ای خشکم زد تیا و جونگ کوک دست تو دست هم بودن و آمد بودن به اون فروشگاه سعی کردم آروم باشم و برام مهم نباشه رو مو برگردوندم سمت اتاق پرو هه جه امد بیرون ولباس آخری که پوشیده بود رو نشونم داد اما من توی فکر بودن هه جی منو صدازد
@ ا.ت ا.ت
با صدای هه جی به خودم آمدم و بدون توجه به هیچ کس دویدم سمت پشت بوم پاساژ رسیدم به اونجا و تا میتونستم گریه کردم صدایی از پشتم امد برگشتم دیدم تام هست
تام. به به خانم خانما چرا انقدر ناراحتی
اشکامو پاک کردم و میخواستم از اونجا برم که دستمو گرفت
تام . چقدر زود میخوای بری یکم بمون باهات کار دارم من چسبوند به دیوار منم هی میگفتم ولم کن اما همونجوری منو گرفته بود با نزدیک شدن صورتش به من افتاد زمین
......
دوتا سیم دور دستام پیچید و با دستگاهی که دستش بود امد و دوباره روبه روی من نشست
دستش رو روی یک دکمه قرمز که روی اون دستگاه بود فشار داد انگار با فشار دادن اون دکمه من برقم گرفت یه درد خیلی خیلی زیادی داشت ولس من تحمل کردم و جیغ نزدم همین کارو بار ها و بارها انجام داد تا اینکه با صدای باز شدن در اونجا دستشو از روی دکمه برداشت جیهوپ بود
جیهوپ . کوک تمامش کن
&چیزی شده
جیهوپ . اون فیلمی که برامون فرستادن اشتباهی بود توی فیلم صورت اون زنه دیده نمیشد درسته اما ما تاریخ فیلم رو نگاه کردیم اون فیلم ماله هفته پیش بود بجاش فیلمی که ماله دیشب بود رو گرفتیم ا.ت هیچ کاری نکرده
کوک با شنیدن این حرف ها سریع امد سمتم دست و پاها و دهنم رو باز کرد و منو بغل کرد اما من حلش دادم و گفتم برگه طلاقرو واست میفرستم و بعد یه جوری دویدم و از اونجا خارج شدم که هیچ کس نتونست منو بگیره سریع با تا کسی رفتم دم در عمارت پول تا کسی رو انلاین پرداخت کردم رفتم داخل عمارت کوک نیامده بود سریع وسایلمو جمع کردم و رفتم
یه هفته بعد
یه هفته گذشته اما کوک هنوز برگه رو امضا نکرده جواب کوک رو نمیدادم چندیدن بار بهم پیام داده بود که ببخشمش اما من توجه نمیکردم هه جی بهم زنگ زد و ازم خواست که باهاش برم بیرون منم لباسمو پوشیدم و آرایش کردم و باهاش رفتم (عکس لباس ا.ت پست بعدی)
* خب کجا میریم
@ یه فروشگاه جدید باز شده خیلی معروفه میریم اونجا
راه افتاد به سمت اون فروشگاهه رفتیم داخل هه جی چند دست لباس برداشت و رفت تا پرو کنه منم روی مبل جلوی اتاق پرو نشسته بودم که صدای آشنایی امد
# اوپا بیا اینجا
توی ذهنم با خودم گفتم خود نکبتشه (تیا) رومو برگردوندم تا مطمعن بشم خودشه که بادیدن صحنه ای خشکم زد تیا و جونگ کوک دست تو دست هم بودن و آمد بودن به اون فروشگاه سعی کردم آروم باشم و برام مهم نباشه رو مو برگردوندم سمت اتاق پرو هه جه امد بیرون ولباس آخری که پوشیده بود رو نشونم داد اما من توی فکر بودن هه جی منو صدازد
@ ا.ت ا.ت
با صدای هه جی به خودم آمدم و بدون توجه به هیچ کس دویدم سمت پشت بوم پاساژ رسیدم به اونجا و تا میتونستم گریه کردم صدایی از پشتم امد برگشتم دیدم تام هست
تام. به به خانم خانما چرا انقدر ناراحتی
اشکامو پاک کردم و میخواستم از اونجا برم که دستمو گرفت
تام . چقدر زود میخوای بری یکم بمون باهات کار دارم من چسبوند به دیوار منم هی میگفتم ولم کن اما همونجوری منو گرفته بود با نزدیک شدن صورتش به من افتاد زمین
......
۵۷.۸k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.