تهیونگ بی عصاب لبش را گزید سپس با گام های
تهیونگ بی عصاب لبش را گزید سپس با گام های
هجوم برد دستش را روی دیوار گذاشت و پلک زد با استرس تند نفس کشید نمیفهمید .. نه هیچی به ذهنش نمیرسید تهیونگ شخصیتی خود بود و مانیا شیطان درونش را بیشتر ..
فعال میکرد گمان میکرد همه آدم ها بر حساسیت تهیونگ کار میکردن یا بهتر بگم مانیا ..
اخم کرد سپس با ویبره حرارتی بلند از جیب اش آروم گوشیش را برداشت بدون نگاه کردن اسم تند جواب داد و گوشی را روی گوشش گذاشت : آلو .. میونشی با شنیدن صدا محکم و عصبی جیمین کلمات ای که برایش تماس گرفته بود را فراموش کرد و نگران گفت. : سلام .. چیزی شده ؟
جیمین کلافه گامش را متوقف کرد سپس آهسته لبش را تر کرد و کمی لخنش را از عصبانیت به آرامش برد و اورم گفت : سلام .. نه برای چی زنگ زدی
هجوم برد دستش را روی دیوار گذاشت و پلک زد با استرس تند نفس کشید نمیفهمید .. نه هیچی به ذهنش نمیرسید تهیونگ شخصیتی خود بود و مانیا شیطان درونش را بیشتر ..
فعال میکرد گمان میکرد همه آدم ها بر حساسیت تهیونگ کار میکردن یا بهتر بگم مانیا ..
اخم کرد سپس با ویبره حرارتی بلند از جیب اش آروم گوشیش را برداشت بدون نگاه کردن اسم تند جواب داد و گوشی را روی گوشش گذاشت : آلو .. میونشی با شنیدن صدا محکم و عصبی جیمین کلمات ای که برایش تماس گرفته بود را فراموش کرد و نگران گفت. : سلام .. چیزی شده ؟
جیمین کلافه گامش را متوقف کرد سپس آهسته لبش را تر کرد و کمی لخنش را از عصبانیت به آرامش برد و اورم گفت : سلام .. نه برای چی زنگ زدی
- ۴.۷k
- ۱۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط