آدم باید یک نفر را داشته باشد که شب ها وقتی در تاریکی کن
آدم باید یک نفر را داشتهباشد که شبها وقتی در تاریکی کنارش خوابیده با او از دیروز مزخرف طولانی یا از روز زیبای فردا حرف برند و از شب امنی که مرکز آرامش دنیاست لذت ببرد و زخمها را به نوازش نفس گرم کسی مرهم بگذارد که بلد است بین دو لبخند اندازه یک جمله هم که شده، حرف امن بزند.
باید یکنفر باشد که از ملال و بلا بتوانی بیگفتگو پناه ببری به بدن مهربان او، یا به صدایش وقتی از کلماتی ساده برایت ورد شفا میسازد، یا به دستانش وقتی شاخههای متبرک نوازشند، یا به رقصی برهنه با او در چشمههای عطش، یا به چندجمله روزمره و ساده که به تو بفهماند یکنفر هنوز پای صلیبت مومنانه منتظر است که زخمهایت را با زیتون و عسل ببندد، نترس، نترس عیسای غمگین تنها، نترس ای راندهشده.
در عصر توفانهای مکرریم و مرگ چنان فراوان است و علنی، که بیش از همیشه آدمیزاد "قرار" میخواهد. دنیا جمهوری خشم است، و لنگر لازم دارد تن کشتیشکستهی انسان، در روزگاری که بلا از ابر میبارد و خشکسالِ مهربانی مدام است.
نیاز دارد آدم به کسی که اسمش را طوری صدا بزند که انگار تنها اسم دنیاست. نیاز دارد آدم به غاری امن در آغوشی بیشریک، بیزوال، بیعذاب.
📌یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
باید یکنفر باشد که از ملال و بلا بتوانی بیگفتگو پناه ببری به بدن مهربان او، یا به صدایش وقتی از کلماتی ساده برایت ورد شفا میسازد، یا به دستانش وقتی شاخههای متبرک نوازشند، یا به رقصی برهنه با او در چشمههای عطش، یا به چندجمله روزمره و ساده که به تو بفهماند یکنفر هنوز پای صلیبت مومنانه منتظر است که زخمهایت را با زیتون و عسل ببندد، نترس، نترس عیسای غمگین تنها، نترس ای راندهشده.
در عصر توفانهای مکرریم و مرگ چنان فراوان است و علنی، که بیش از همیشه آدمیزاد "قرار" میخواهد. دنیا جمهوری خشم است، و لنگر لازم دارد تن کشتیشکستهی انسان، در روزگاری که بلا از ابر میبارد و خشکسالِ مهربانی مدام است.
نیاز دارد آدم به کسی که اسمش را طوری صدا بزند که انگار تنها اسم دنیاست. نیاز دارد آدم به غاری امن در آغوشی بیشریک، بیزوال، بیعذاب.
📌یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
۲۴۲.۸k
۱۴ آذر ۱۴۰۰