qart 4
qart 4
قدرت عشق
دیدم مامانمه
م.ت:سلام پسرم
تهیونگ:سلام( سرد)
م.ت:چت شده چرا اینطوری رفتار میکنی ها؟!
تهیونگ:خودت نمیدونی؟
م.ت:مگه من چی گفتم گفتم باید با آرا ازدواج کنی بخاطر کار پدرت ممکنه ورشکست شیم میفهمی؟(با داد)
تهیونگ:خب من چیکار کنم ها!!
م.ت:همین که شنیدی باید جه یی طلاق بدی با آرا ازدواج کنی اگه این کارو نکنی بد میشه!!!
تهیونگ:چی میگی تو من زنم حاملس دوسش دارم بعد تو میگی طلاقش بدم(باداد و اعصبانیت)
م.ت:چی حاملس؟
تهیونگ:آره
م.ت:باید اون بیرون بندازین فهمیدی؟
تهیونگ:چی میگی تو هاااا برو بیرون
م.ت:پسره احمق
درو محکم کوبید و رفت بیرون
از سر کلافگی دستی به موهام کشیدم رفتم بیرون یکم هوا خوردم بعد اومدم نشستم پشت میزم تا به کارام برسم
ویو جه یی
(بعد تموم کردن بخشی از داستان یهو صدای در اومد رفتم درو باز کردم هوانا بود(خواهر تهیونگ))
هوانا:به به خوشگل خانم تبریک میگم
جه یی:سلام وای تو از کجا فهمیدی؟(با خنده ملیح)
اومد سمتم و منو بغل کرد
هوانا:تهیونگ بهم گفت و امروز من باید از شما مادر و دختر/پسر مراقبت کنم
جه یی:از دست این برادر دهن لق تو
هوانا:یااا یعنی نمیخواستی بهم بگی؟
جه یی:چرا عزیزم میخواسم بگم
حالا بیا تو
هوانا:اوک
رفتیم تو خونه نشستیم
هوانا:خب چی میخوای برات درست کنم عزیزم؟
جه یی: وایییی واقعا هیچی دلم نمیخواد حالم از همه چی بهم میخوره
هوانا:عزیزم چه تو بخوای چه نخوای من رفتم کلی غذا درست کنم
جه یی:پر رو (با خنده)
هوانا:شنیدمااااا خودتی
بعد اینکه هوانا رفت تو آشپز خونه برام کلی غذا درست کرد من و هوانا مثل خواهر هستیم تو خانوادشون فقط اون با من خوبه اون خیلی خوشحال بود وقتی خبر بارداریمو شنید ولی من یه غمیو تو چشاش احساس میکردم بخاطر اینکه سه سال پیس پسرش بخاطر مشکل قلبی از دنیا رفت و اون هنوزم سونگ یو (پسر هوانا)رو فراموش نکرده هوانا همسرش بعد اینکه پسرشون مرد خیلی تلاش کردن برا بچه دار شدن ولی هونا دیگه بار دار نشد
هوانا:خب خب غذاها آمادست بیا خوشگل خانم
جه یی:باش دستت درد نکنه الان میام میزو بچینیم
هوانا:یااااا چه میزی لازم نکرده تو بیا بشین مگه دکتر نگفته باید چیز سنگین بر نداری هااا؟!
جه یی:اوک (با خنده)
بعد اینکه هوانا میزو چید رفتم سر میز یکم به زور غذا خوردم بعد هوانا میزو چمع کرد نشستیم باهم فیلم دیدیم
که یهو.......
کپی ممنوع❌️❌️
شرط پارت بعد
کامنت=۳۰
لایک=۲۰
قدرت عشق
دیدم مامانمه
م.ت:سلام پسرم
تهیونگ:سلام( سرد)
م.ت:چت شده چرا اینطوری رفتار میکنی ها؟!
تهیونگ:خودت نمیدونی؟
م.ت:مگه من چی گفتم گفتم باید با آرا ازدواج کنی بخاطر کار پدرت ممکنه ورشکست شیم میفهمی؟(با داد)
تهیونگ:خب من چیکار کنم ها!!
م.ت:همین که شنیدی باید جه یی طلاق بدی با آرا ازدواج کنی اگه این کارو نکنی بد میشه!!!
تهیونگ:چی میگی تو من زنم حاملس دوسش دارم بعد تو میگی طلاقش بدم(باداد و اعصبانیت)
م.ت:چی حاملس؟
تهیونگ:آره
م.ت:باید اون بیرون بندازین فهمیدی؟
تهیونگ:چی میگی تو هاااا برو بیرون
م.ت:پسره احمق
درو محکم کوبید و رفت بیرون
از سر کلافگی دستی به موهام کشیدم رفتم بیرون یکم هوا خوردم بعد اومدم نشستم پشت میزم تا به کارام برسم
ویو جه یی
(بعد تموم کردن بخشی از داستان یهو صدای در اومد رفتم درو باز کردم هوانا بود(خواهر تهیونگ))
هوانا:به به خوشگل خانم تبریک میگم
جه یی:سلام وای تو از کجا فهمیدی؟(با خنده ملیح)
اومد سمتم و منو بغل کرد
هوانا:تهیونگ بهم گفت و امروز من باید از شما مادر و دختر/پسر مراقبت کنم
جه یی:از دست این برادر دهن لق تو
هوانا:یااا یعنی نمیخواستی بهم بگی؟
جه یی:چرا عزیزم میخواسم بگم
حالا بیا تو
هوانا:اوک
رفتیم تو خونه نشستیم
هوانا:خب چی میخوای برات درست کنم عزیزم؟
جه یی: وایییی واقعا هیچی دلم نمیخواد حالم از همه چی بهم میخوره
هوانا:عزیزم چه تو بخوای چه نخوای من رفتم کلی غذا درست کنم
جه یی:پر رو (با خنده)
هوانا:شنیدمااااا خودتی
بعد اینکه هوانا رفت تو آشپز خونه برام کلی غذا درست کرد من و هوانا مثل خواهر هستیم تو خانوادشون فقط اون با من خوبه اون خیلی خوشحال بود وقتی خبر بارداریمو شنید ولی من یه غمیو تو چشاش احساس میکردم بخاطر اینکه سه سال پیس پسرش بخاطر مشکل قلبی از دنیا رفت و اون هنوزم سونگ یو (پسر هوانا)رو فراموش نکرده هوانا همسرش بعد اینکه پسرشون مرد خیلی تلاش کردن برا بچه دار شدن ولی هونا دیگه بار دار نشد
هوانا:خب خب غذاها آمادست بیا خوشگل خانم
جه یی:باش دستت درد نکنه الان میام میزو بچینیم
هوانا:یااااا چه میزی لازم نکرده تو بیا بشین مگه دکتر نگفته باید چیز سنگین بر نداری هااا؟!
جه یی:اوک (با خنده)
بعد اینکه هوانا میزو چید رفتم سر میز یکم به زور غذا خوردم بعد هوانا میزو چمع کرد نشستیم باهم فیلم دیدیم
که یهو.......
کپی ممنوع❌️❌️
شرط پارت بعد
کامنت=۳۰
لایک=۲۰
۳۵.۰k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.