همخونه اخموم 🌱
#همخونه_اخموم 🌱
#PaRt22
جیمین
تا رسیدیم تو خونه شروع کردم ب حرف زدن
جیمین: شماها مگه ب صاحبید قرار بود
برید کتاب بخرید چطوری
از وردل پسره سردر آوردید
اجازه ندادم و ب حرفم ادامه دادم : هروکر کافه پر از آدم میخندن
ا.ت: بسههههههه بسههههههههه سر من داد نزن
گفتم ک پسر اصلا دوست من
نبود نمیشناختمش
جیمین: اوه چ بدتر دوستت نبود
حتی نمیشناختی ولی رفتی وردلش هرهر
راه انداختی مگه تو ننه آقا نداری مثلا
ولگردا اونا نباشن من
هستم نمیزارم از این گوها
بخوری فهمیدی؟؟
با داد تکرار کردم
جیمین: فهمیدییی.؟
ا.ت با چشمای خیس یکم
نگام کرد و شروع کرد ب حرف
زدن اونم با جیغ حرف میزد
ا.ت: من و وردل هیچ بی صاحبی ننشستم
تو...تو داری بهم بی احترامی میکنی
من از اون دخترا نیستم
بفهممممممممم
بعدشم رزی پیشنهاد داد بریم منم ..منم کنار اون پسره ننشسته بودم
فهمیدی آقای هیچ ..آقای خوش غیرت..غیرت
این نیس که
بدون اینکه بدونی چی به چیه بپری قضاوت کنی
فهمیدییییییییی؟
بعدم بدون اینکه بزاره چیز دیگ ای بگم رف....
#PaRt22
جیمین
تا رسیدیم تو خونه شروع کردم ب حرف زدن
جیمین: شماها مگه ب صاحبید قرار بود
برید کتاب بخرید چطوری
از وردل پسره سردر آوردید
اجازه ندادم و ب حرفم ادامه دادم : هروکر کافه پر از آدم میخندن
ا.ت: بسههههههه بسههههههههه سر من داد نزن
گفتم ک پسر اصلا دوست من
نبود نمیشناختمش
جیمین: اوه چ بدتر دوستت نبود
حتی نمیشناختی ولی رفتی وردلش هرهر
راه انداختی مگه تو ننه آقا نداری مثلا
ولگردا اونا نباشن من
هستم نمیزارم از این گوها
بخوری فهمیدی؟؟
با داد تکرار کردم
جیمین: فهمیدییی.؟
ا.ت با چشمای خیس یکم
نگام کرد و شروع کرد ب حرف
زدن اونم با جیغ حرف میزد
ا.ت: من و وردل هیچ بی صاحبی ننشستم
تو...تو داری بهم بی احترامی میکنی
من از اون دخترا نیستم
بفهممممممممم
بعدشم رزی پیشنهاد داد بریم منم ..منم کنار اون پسره ننشسته بودم
فهمیدی آقای هیچ ..آقای خوش غیرت..غیرت
این نیس که
بدون اینکه بدونی چی به چیه بپری قضاوت کنی
فهمیدییییییییی؟
بعدم بدون اینکه بزاره چیز دیگ ای بگم رف....
۵.۲k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.