هعی چیکار کنمم دل مهربونی دارمم دیگهه
هعی چیکار کنمم دل مهربونی دارمم دیگهه
زندگی مافیایی ما
پارت ۴
از دیوار چسبیدم و آروم پله ها رو به سمت پایی طی کردم چند نفر وسط بودن و بکهیون هم جلوشون و افرادم هم دورشون کرده بودن هه فکر کرده میتونه من و شکست بدهه از مخفیگاه ام اومدم بیرون و رفتم جلو که متعجب منو نگاه کردن نگاهم که به سردستشون افتا متعجب به اون وو خیره شدم هه طبق انتظارم بهم خیانت کرده اسلحه ام و بردم بالا و گرفتم سمتش که بکهیون اومد سمتم و دستش و گزاشت روی اسلحه ام
/آروم باش الان وقتش نیس
به حرفش گوش کردم ولی اعصابم خورد بود پس رفتم جلو و یه دونه کوبیدم به پهلوش که خورد زمین برگشتم سمت افرادم و گفتم
+برین و اینا رم ببرین زنده به گور کنین
و برگشتم سمت بکهیون
+ تو هم بیا با من بریم کارت دارم
و سمت جایی که مامان و یوری بودن حرکت کردم
+مامان میدونم شوکه شدی ولی من مافیام مافیای زن قدرت مند جهان
*دخترم ولی تو چطوری
+ناپدری قبل از مرگش باند مافیایی شو به من داد
مامانم حرفی نزد و منو بغل کرد و پیشونیم و بوسید که صدای یوری بلند شد
=اه اه نیگا کنا دیگه من و آدم حساب نمیکنین
لبخندی زدم و رفتم بیرون که بکهیون که داشت با تلفن حرف میزد اومد سمتم
/کار ها رو درست کردم بهتره زود تر آماده بشن
باشه ای گفتم و رفتم سمت مامان و یوری
+میریم عمارت من آماده شین اونجا همه چی هست پس زود باشین
و خودمم اومدم داخل اتاقم و چند تا از پرونده هایی که آورده بودم اینجا رو برداشتم و به سمت بیرون حرکت کردم
به مامان و یوری خیره شدم که با چشمایه گرد و دهنای باز دارن به عمارت نگاه میکنن خب انتظار این واکنش و داشتم راهنمایی شون کردم داخل و داد زدم
+آجوووووووماا
که سرا سیمه اومد داخل
&بله دخترم
+مادر و خواهرم و به اتاقشون راهنمایی کنید
و به سمت اتاق کارم حرکت کردم
داشتم با اعصبانیت به برگه ی جلوم نگاه میکردم بلند شدم و به سمت پذیرایی رفتم روی پله موندم داد زدم
+همه گمشین اینجا
که بعد ده دقیقه تمام آدمای عمارت اومدن و جلوی من موندن حتی مامان و یوری هم اومدن
+تمام خونه رو جوری میسابین که یه لکه ام نمونه مفهومهه
! بلههه
و رفتن سر کارشون با اعصبانیت بکهیون و صدا کردم و رفتم سمتش
+آخه من به تو چی بگم هان آخه مهمونی توی این شرایط هان آخه مهمونی به کنار چرا باید این الدنگ و دعوت کنیی؟
/مجبوریم برای اینکه بتونی قدرتمند بشیی تازه خبر حمله به خونتون پخش شده برای همین هم مهمونی میگیریم
شرط پارت بعد
۱۰لایک
۱۰کامنت
زندگی مافیایی ما
پارت ۴
از دیوار چسبیدم و آروم پله ها رو به سمت پایی طی کردم چند نفر وسط بودن و بکهیون هم جلوشون و افرادم هم دورشون کرده بودن هه فکر کرده میتونه من و شکست بدهه از مخفیگاه ام اومدم بیرون و رفتم جلو که متعجب منو نگاه کردن نگاهم که به سردستشون افتا متعجب به اون وو خیره شدم هه طبق انتظارم بهم خیانت کرده اسلحه ام و بردم بالا و گرفتم سمتش که بکهیون اومد سمتم و دستش و گزاشت روی اسلحه ام
/آروم باش الان وقتش نیس
به حرفش گوش کردم ولی اعصابم خورد بود پس رفتم جلو و یه دونه کوبیدم به پهلوش که خورد زمین برگشتم سمت افرادم و گفتم
+برین و اینا رم ببرین زنده به گور کنین
و برگشتم سمت بکهیون
+ تو هم بیا با من بریم کارت دارم
و سمت جایی که مامان و یوری بودن حرکت کردم
+مامان میدونم شوکه شدی ولی من مافیام مافیای زن قدرت مند جهان
*دخترم ولی تو چطوری
+ناپدری قبل از مرگش باند مافیایی شو به من داد
مامانم حرفی نزد و منو بغل کرد و پیشونیم و بوسید که صدای یوری بلند شد
=اه اه نیگا کنا دیگه من و آدم حساب نمیکنین
لبخندی زدم و رفتم بیرون که بکهیون که داشت با تلفن حرف میزد اومد سمتم
/کار ها رو درست کردم بهتره زود تر آماده بشن
باشه ای گفتم و رفتم سمت مامان و یوری
+میریم عمارت من آماده شین اونجا همه چی هست پس زود باشین
و خودمم اومدم داخل اتاقم و چند تا از پرونده هایی که آورده بودم اینجا رو برداشتم و به سمت بیرون حرکت کردم
به مامان و یوری خیره شدم که با چشمایه گرد و دهنای باز دارن به عمارت نگاه میکنن خب انتظار این واکنش و داشتم راهنمایی شون کردم داخل و داد زدم
+آجوووووووماا
که سرا سیمه اومد داخل
&بله دخترم
+مادر و خواهرم و به اتاقشون راهنمایی کنید
و به سمت اتاق کارم حرکت کردم
داشتم با اعصبانیت به برگه ی جلوم نگاه میکردم بلند شدم و به سمت پذیرایی رفتم روی پله موندم داد زدم
+همه گمشین اینجا
که بعد ده دقیقه تمام آدمای عمارت اومدن و جلوی من موندن حتی مامان و یوری هم اومدن
+تمام خونه رو جوری میسابین که یه لکه ام نمونه مفهومهه
! بلههه
و رفتن سر کارشون با اعصبانیت بکهیون و صدا کردم و رفتم سمتش
+آخه من به تو چی بگم هان آخه مهمونی توی این شرایط هان آخه مهمونی به کنار چرا باید این الدنگ و دعوت کنیی؟
/مجبوریم برای اینکه بتونی قدرتمند بشیی تازه خبر حمله به خونتون پخش شده برای همین هم مهمونی میگیریم
شرط پارت بعد
۱۰لایک
۱۰کامنت
- ۶.۷k
- ۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط