پارت24
#پارت24
من ازت متنفر نیستم
دهنم همچنان باز بود که بورامو بستش نگاهی بعش کردم
بورام: بستم پشه نره توش
بعدم زد زیر خنده ولی شوگا فق به یه لبخند اکتفا کرد و سرشو اندانت پایین
پشت چشمی براشون نازک کردم و ایشی گفتم
بورام: خو یونگی پاشو برو خونه ما جیمینم هس تا من یکم با این عروس خانم خلوت کنم
شوگا: عمرا
بورام: عمرا و درد وقتی یچیزی و بهت میگم بگو چشم
شوگا: هیچکس به من دستور نمیده
بورام: اداشو خیلی مسخره دراورد*پاشو بیا برو ببینم بچه پرو
شوگا: بچه بیا برو خونتون برا من واق واق میکنه
یدفه بورام براق شد به طرف یونگی خدش و انداخت روش و چون یونگی رو دسته مبل نشسته بود افتاد رو. مبل و بورام و افتاد روش با ترس به طرفشون رفتم
بورام موهای یونگی و گرفته بود و یونگیم مچ بورام و که ول کنه موهاشو
شوگا: آخخخ موهام...
بورام: عه؟؟ حالا کارت بجایی رسیده که حرف رو حرف بزرگترت میزنی؟
یونگی قیافه پوکر مانند گرف
شوگا: عقل کل من از تو 10سال بزرگترم
بورام تخم چشماشو داد بالا و زبونشو به لبش زد
بورام: حالع هرچی بهرحال همیشه خانما مقدم ترن وقتی میگم پاشو برو بیرون بگو چشم
شوگا: بیا برو تو کو*نم میرینم برات
بورام: خیلی بی ادب شدیاااا
شوگا: بودم
بورام رو کرد به من
بورام: ات ن با این بگردیا مثل خدش بیشعورت میکنه بدبخت بچتون
شوگابا یه حرکت بورام و از رو خدش انداخت پایین مبل و از جاش بلند شد
شوگا: وحشی بی شرف باشههههه میرم دیوانم کردی
بورام ی چشمشو بسته بود و دستشو گذاشته بود رو کمرشو میمالید
بورام: تو منو انداختی بعد من وحشی؟
شوگا درحالی که به طرف اتاقش میرف برگشتو با حالت مسخره ای ادا بورام و دراورد
این دوتا پیش هم گق باحالن
خندم گرفته بود که یدفه با ضربه ای که به کمرم خورد نفسم گرفت
چشمام از حدفه داشت میومد بیرون
-کمرمممممم وحشییییی
قهقع ای زد
بورام: کجایی؟ تو فکر دیشب
با غیظ نیشکونی از بازوش گرفتم که جیغی زد
-دختره خر
خندید
بورام: خیلی باحال حرص میخوری😂
-زهر انار مگه من مسخره توعم؟
بورام:آره
پشت چشمی براش نازک کردم دستمو گرفت و نشوندم رو مبل
بورام: ات...
-جان؟
بورام: شوگا رو دوست داری؟
استغفرالله دوباره این شروع کرد اون شوهر نکبتش بس نبود باز ای شروع کرد
-تو کار بزرگترت دخالت نکن بچه برو پی درس و مشقت
ایشی گفت از حالت قیافش خندم گرفت
من ازت متنفر نیستم
دهنم همچنان باز بود که بورامو بستش نگاهی بعش کردم
بورام: بستم پشه نره توش
بعدم زد زیر خنده ولی شوگا فق به یه لبخند اکتفا کرد و سرشو اندانت پایین
پشت چشمی براشون نازک کردم و ایشی گفتم
بورام: خو یونگی پاشو برو خونه ما جیمینم هس تا من یکم با این عروس خانم خلوت کنم
شوگا: عمرا
بورام: عمرا و درد وقتی یچیزی و بهت میگم بگو چشم
شوگا: هیچکس به من دستور نمیده
بورام: اداشو خیلی مسخره دراورد*پاشو بیا برو ببینم بچه پرو
شوگا: بچه بیا برو خونتون برا من واق واق میکنه
یدفه بورام براق شد به طرف یونگی خدش و انداخت روش و چون یونگی رو دسته مبل نشسته بود افتاد رو. مبل و بورام و افتاد روش با ترس به طرفشون رفتم
بورام موهای یونگی و گرفته بود و یونگیم مچ بورام و که ول کنه موهاشو
شوگا: آخخخ موهام...
بورام: عه؟؟ حالا کارت بجایی رسیده که حرف رو حرف بزرگترت میزنی؟
یونگی قیافه پوکر مانند گرف
شوگا: عقل کل من از تو 10سال بزرگترم
بورام تخم چشماشو داد بالا و زبونشو به لبش زد
بورام: حالع هرچی بهرحال همیشه خانما مقدم ترن وقتی میگم پاشو برو بیرون بگو چشم
شوگا: بیا برو تو کو*نم میرینم برات
بورام: خیلی بی ادب شدیاااا
شوگا: بودم
بورام رو کرد به من
بورام: ات ن با این بگردیا مثل خدش بیشعورت میکنه بدبخت بچتون
شوگابا یه حرکت بورام و از رو خدش انداخت پایین مبل و از جاش بلند شد
شوگا: وحشی بی شرف باشههههه میرم دیوانم کردی
بورام ی چشمشو بسته بود و دستشو گذاشته بود رو کمرشو میمالید
بورام: تو منو انداختی بعد من وحشی؟
شوگا درحالی که به طرف اتاقش میرف برگشتو با حالت مسخره ای ادا بورام و دراورد
این دوتا پیش هم گق باحالن
خندم گرفته بود که یدفه با ضربه ای که به کمرم خورد نفسم گرفت
چشمام از حدفه داشت میومد بیرون
-کمرمممممم وحشییییی
قهقع ای زد
بورام: کجایی؟ تو فکر دیشب
با غیظ نیشکونی از بازوش گرفتم که جیغی زد
-دختره خر
خندید
بورام: خیلی باحال حرص میخوری😂
-زهر انار مگه من مسخره توعم؟
بورام:آره
پشت چشمی براش نازک کردم دستمو گرفت و نشوندم رو مبل
بورام: ات...
-جان؟
بورام: شوگا رو دوست داری؟
استغفرالله دوباره این شروع کرد اون شوهر نکبتش بس نبود باز ای شروع کرد
-تو کار بزرگترت دخالت نکن بچه برو پی درس و مشقت
ایشی گفت از حالت قیافش خندم گرفت
۶.۴k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.