پارت
#پارت25
من ازت متنفر نیستم
تا خندم و دید باز پرو شد
بورام: بگو دیگه دوسش داری؟
-باز تو روت خندیدم پرو شدی؟
خودش و لوس کرد و دراز کشید و سرش و گذاشت رو پاهام دستمو گذاشت رو سرش
بورام: بگو دیگه...
ببین ورپریده چه دلبریم میکنه به شورهش حسودیم شد عجب چیزی و طور کرده هااااا
از فکر خودم خندم گرفت
بورام: عه؟ چرا ساکتی؟ بگو دیگه ما مگه دوست نیستیم
-زکی.. نیومده پسر خاله شدی
بورام: دختر خاله
-هه!؟
بورام: میگم دختر خاله شدم... موندم کجام شبی پسراس که نتونستی جنسیدم و تشخیص بدی🗿
-کم نمک بریز
خندید
بورام: حالا چند سالت هست زن داداش؟
-20سالمه
بورام: عااااا پس همسنیم
-واقعا توعم 20سالته؟
بورام: خب راستش ن دقیقا
-پس چی؟
بورام: آخه 20تا 18مگه سنیه
نیشم شل شد
-زهرمار
بازم خندید
از حق نگذریم دختر خیلی ناز و شیطون و شیرینی بود
فکر کنم میتونستیم باهم دوست های خوبی باشیم
-میگم بورام
بورام: جونم؟
-میدونی شوگا چند سالشع؟
بورام: واقعا نمیدونی؟
-نچ
از جاش بلند شد
بورام: داداش30سالشع
ابرویی انداختم بالا
که با صداش برگشتیم طرفش
شوگا: راجب چی حرف میزنید
بورام: یچیزی بین خانماست
لبخند خشگلی رو لباش بود نکاهش بین دوتامون چرخید
شوگا: عجب...
بعد بر داشتن سوییچ ماشینش و خدا حافظی از خونه زد بیرون
خدایی وقتی بورام بود خیلی اخلاقش بهتر قبل میشد
من ازت متنفر نیستم
تا خندم و دید باز پرو شد
بورام: بگو دیگه دوسش داری؟
-باز تو روت خندیدم پرو شدی؟
خودش و لوس کرد و دراز کشید و سرش و گذاشت رو پاهام دستمو گذاشت رو سرش
بورام: بگو دیگه...
ببین ورپریده چه دلبریم میکنه به شورهش حسودیم شد عجب چیزی و طور کرده هااااا
از فکر خودم خندم گرفت
بورام: عه؟ چرا ساکتی؟ بگو دیگه ما مگه دوست نیستیم
-زکی.. نیومده پسر خاله شدی
بورام: دختر خاله
-هه!؟
بورام: میگم دختر خاله شدم... موندم کجام شبی پسراس که نتونستی جنسیدم و تشخیص بدی🗿
-کم نمک بریز
خندید
بورام: حالا چند سالت هست زن داداش؟
-20سالمه
بورام: عااااا پس همسنیم
-واقعا توعم 20سالته؟
بورام: خب راستش ن دقیقا
-پس چی؟
بورام: آخه 20تا 18مگه سنیه
نیشم شل شد
-زهرمار
بازم خندید
از حق نگذریم دختر خیلی ناز و شیطون و شیرینی بود
فکر کنم میتونستیم باهم دوست های خوبی باشیم
-میگم بورام
بورام: جونم؟
-میدونی شوگا چند سالشع؟
بورام: واقعا نمیدونی؟
-نچ
از جاش بلند شد
بورام: داداش30سالشع
ابرویی انداختم بالا
که با صداش برگشتیم طرفش
شوگا: راجب چی حرف میزنید
بورام: یچیزی بین خانماست
لبخند خشگلی رو لباش بود نکاهش بین دوتامون چرخید
شوگا: عجب...
بعد بر داشتن سوییچ ماشینش و خدا حافظی از خونه زد بیرون
خدایی وقتی بورام بود خیلی اخلاقش بهتر قبل میشد
- ۵.۴k
- ۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط