عشق سیاه و سفیدp49
عشق سیاه و سفیدp49
نامجون:هی توهم باید قوی بمونی اوکی
جیهوپ:راست میگه نبیبنم ناراحت باشیا زود خوب میشی
رفتم و گونه همشونو بوسیدم ولی جین رو ن
جین:یاااا ، پس چرا منو بوس نکردی ها
سونگ مین:گفتم یه موقع صورت قشنگت خراب میشه (با خنده)
جین:ولی باید منم بوس میکردی
رفتم و صورت جین رو هم بوسیدم و گفتم:مواظب صورتت باش و کم غرغر کن شیطون (باخنده)
جین:یااا من کجا غرغر میکنم این تویی که همش به جون ما غر میزنی اسم من بد در رفته
سونگ مین:خدا از دهنت بشنوه
پرستار:خب خانم بیاید روی تخت دراز بکشید تا سرم را بهتون وصل کنیم و بریم داخل اتاق عمل
جونگ کوک:میشه منم تا دم اتاق عمل همراهش بیام لطفا
پرستار:مشکلی نیست همتون میتونید بیاید ولی تا دم اتاق عمل فقط
جونگ کوک:ممنون
رفتم رو تخت خابیدم و اومد برام سرم زد و لباس های عمل هم پوشیدم و اماده شدم برم تو اتاق عمل ،در همین هین که میبردنم به سمت اتاق عمل فقط اشک میریختم و جونگ کوک دستمک گرفت
رسیدیم به در اتاق عمل یهو بیشتر خود به خود اشک ریختم
جونگ کوک سرشو اورد جلو و لبامو بوسید
جونگ کوک: عروسکم نگران نباش و اشک هاتو پاک قشنگم تو زود خوب میشس و میای بیرون باشه فدات شم
سونگ مین:صورتتو بیار جلو
صورتشو اورد جلو لباش و گونش رو بوسیدم و بهش گفتم: من اگه خوب نشدم و برنگشتم تو باید مواظب سگمون باشی سادت نره غذاهاش توی کشو کمدشه
جونگ کوک:یاااا اینجوری حرف نزن
وقتی نگاهم روی صورت جونگ کوک بود دیدم بغض کرده و دیگه نتونست جلو اشک هاشو بگیره و زد زیر گریه
جونگ کوک:من بدون تو نمیتونم واقعا باید برگردی پیشم و اگر ن داغون میشم فهمیدی توروخدا زود برگرد باشه(با گریه)
سونگم مین:قول میدم برگردم پیشت
نامجون:هی تو باید برگردی پیشمون
جین:یااا اگه تو نیومدی خودم میام به خابت فهمیدی (با خنده ریز)
سونگ مین:در عوضش یه فرشته میاد به خابم با اون صورت قشنگش
جین:هواستو جمع کن
سونگ مین:چشم قول میدم برگردم
پرستار :خب ما دیگه میریم داخل اتاق شما میتونید اینجا منتظر بمونید ولی کارشون خیلی طول میکشه چون عمل سختیه و ریسکش پایینه
نامجون:میشه بگید حدودا چقدر طول میکشه
پرستار:۱۰ الی ۱۲ ساعت
جین:چی؟۱۲ ساعت مگه عمل چیه
پرستار:اقای محترم عملشون خیلی سخته
از بچه ها خ احافظی کردن و رفتم داخل اتاق عمل ،تا وارد شدیم خیلی سر بود و حس خوبی نداشتم و چشمامو بستم که دیگه چیزی نبینم ،فقط اشک میریختم و درد سوزن رو یه لحظه حس کردم و دیگه هیچی نفهمیدم ...
نامجون:هی توهم باید قوی بمونی اوکی
جیهوپ:راست میگه نبیبنم ناراحت باشیا زود خوب میشی
رفتم و گونه همشونو بوسیدم ولی جین رو ن
جین:یاااا ، پس چرا منو بوس نکردی ها
سونگ مین:گفتم یه موقع صورت قشنگت خراب میشه (با خنده)
جین:ولی باید منم بوس میکردی
رفتم و صورت جین رو هم بوسیدم و گفتم:مواظب صورتت باش و کم غرغر کن شیطون (باخنده)
جین:یااا من کجا غرغر میکنم این تویی که همش به جون ما غر میزنی اسم من بد در رفته
سونگ مین:خدا از دهنت بشنوه
پرستار:خب خانم بیاید روی تخت دراز بکشید تا سرم را بهتون وصل کنیم و بریم داخل اتاق عمل
جونگ کوک:میشه منم تا دم اتاق عمل همراهش بیام لطفا
پرستار:مشکلی نیست همتون میتونید بیاید ولی تا دم اتاق عمل فقط
جونگ کوک:ممنون
رفتم رو تخت خابیدم و اومد برام سرم زد و لباس های عمل هم پوشیدم و اماده شدم برم تو اتاق عمل ،در همین هین که میبردنم به سمت اتاق عمل فقط اشک میریختم و جونگ کوک دستمک گرفت
رسیدیم به در اتاق عمل یهو بیشتر خود به خود اشک ریختم
جونگ کوک سرشو اورد جلو و لبامو بوسید
جونگ کوک: عروسکم نگران نباش و اشک هاتو پاک قشنگم تو زود خوب میشس و میای بیرون باشه فدات شم
سونگ مین:صورتتو بیار جلو
صورتشو اورد جلو لباش و گونش رو بوسیدم و بهش گفتم: من اگه خوب نشدم و برنگشتم تو باید مواظب سگمون باشی سادت نره غذاهاش توی کشو کمدشه
جونگ کوک:یاااا اینجوری حرف نزن
وقتی نگاهم روی صورت جونگ کوک بود دیدم بغض کرده و دیگه نتونست جلو اشک هاشو بگیره و زد زیر گریه
جونگ کوک:من بدون تو نمیتونم واقعا باید برگردی پیشم و اگر ن داغون میشم فهمیدی توروخدا زود برگرد باشه(با گریه)
سونگم مین:قول میدم برگردم پیشت
نامجون:هی تو باید برگردی پیشمون
جین:یااا اگه تو نیومدی خودم میام به خابت فهمیدی (با خنده ریز)
سونگ مین:در عوضش یه فرشته میاد به خابم با اون صورت قشنگش
جین:هواستو جمع کن
سونگ مین:چشم قول میدم برگردم
پرستار :خب ما دیگه میریم داخل اتاق شما میتونید اینجا منتظر بمونید ولی کارشون خیلی طول میکشه چون عمل سختیه و ریسکش پایینه
نامجون:میشه بگید حدودا چقدر طول میکشه
پرستار:۱۰ الی ۱۲ ساعت
جین:چی؟۱۲ ساعت مگه عمل چیه
پرستار:اقای محترم عملشون خیلی سخته
از بچه ها خ احافظی کردن و رفتم داخل اتاق عمل ،تا وارد شدیم خیلی سر بود و حس خوبی نداشتم و چشمامو بستم که دیگه چیزی نبینم ،فقط اشک میریختم و درد سوزن رو یه لحظه حس کردم و دیگه هیچی نفهمیدم ...
۴۳.۸k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.