عشق سیاه و سفید p50
عشق سیاه و سفید p50
(از زبان جونگ کوک)
جونگ کوک:نامجون الان ۵ ساعتی میشه بردنش داخل من نگرانشم(با گریه و بغضی سنگین)
نامجون:هی نگران نباش پرستار گفت که طول میکشه عمل مغزه چیز ساده ای نیست که
جیمین:راست میگه جونگ کوک نگران نباش
جیهوپ:ولی من حس خوبی ندارم اگه چیزیش بشه چی (با گریه)
یونگی:هی بچه ها گریه نکنید حالش خوبه من مطمئنم انرژی منفی به کوک وارد نکنید
جین:راست میگه جیهوپ نگران نباش حالش خوب میشه
تهیونگ:سلام بچه ها ، راستش من از دکترش پرسیدم گفت بیشتر ۱۰ ساعت طول میکشه
نامجون:تو چرا اومدی اینجا
دست نامجون رو گرفتم یه موقع باهم دعوا نکن
جونگ کوک:من باش گفتم بیاد اسرار داشت سونگ مین رو ببینه
نامجون:هوف
جیمین:خوبی تهیونگ
جین:هی پسر چطوری
تهیونگ :ممنون سونگ مین حالش چطوره خوبه
جیمین:هنوز چیزی بهمون نگفتن
تهیونگ:اها
(۹ساعت بعد)
جین:هی انگار یکی از پرستار ها اومدن بیرون
جونگ کوک:ببخشید خانم حال همسرم چطوره
پرستار:پس شما همراهش هستید ،خب راستش نمیدونم چطوری بهتون بگم ولی
نامجون:خانم چیزی شده،حالش خوبه مگه ن
پرستار:همسرتون،همسرتون خانم سونگ مین
جونگ کوک:همسرم چی ،مگه حالش خوب نیست حالش خوبه دیگه مگه ن
پرستار: متاسفم
جونگ کوک:میشه درست حرف بزنید ببینم چی میگید ها(با داد و فریاد)
پرستار:اروم باشید ،خانمتون یعنی خانم کیم سونگ مین فوت کردند
جونگ کوک:چ.....چ....چی میگید،نشنیدم میشه یه بار دیگه بگید(با گریه و شدید و داد و فریاد)
پرستار:خانمتون فوت کردن اقای محترم
جونگ کوک:هع....هی....نامجون ببیندچی میگه داره باهام شوخی میکنن ن
نامجون:چی میگن ها(با داد)د بگو دیگه چی میگن
جونگ کوک:میگن همسرتون فوت کردن یعنی چی الان چه وقت شوخیه ها چی میگن
نامجون:چی؟ی...یعنی چی فوت کردن خانم پس کو دکترش
دکتر:بفرمایید
نامجون:این خانم چی میگن
دکتر:انشالله غم اخرتون باشه ،خانمتون فوت کردند
جونگ کوک:(رفت و یقه دکتر رو گرفت و با داد و نعره)چی داری میگید ها،مگه نگفتم خوبش کنید یعنی چی پس کوش ها چرا دارید چرت و پرت میگید ها
جین:چ....چی شده نامجون ،نکنه سونگ مین ...ن امکان نداره(با گریه شدید)ن خدایا ن
تهیونگ :سونگ مین پس کو
جیهوپ:دکتر چی شد مریض ما حالش خوب شده دیگه مگه ن پس کوش
جیمین:پس کو بیمار ما اگه حالش خوب شده
یونگی :پس کو سونگ مین مگه نمیگید حالش خوب شده
دکتر:همتون گوش کنید خانم کیم سونگ مین فوت کردن معذرت میخام من میرم دیگه
جیهوپ:چی داری میگی برا خودت (با داد و گریه شدید)چی داری میگی چرا اخه خداااااایا چرا
چرا این اتفاق افتاد مگه قرار نبود خوب بشه خدایا
جیمین:نامجون دروغ میگن مگه ن
(همه گریه میکردن )
جونگ کوک افتاد روی دوتا زانوش و شرکع کرد به گریه کردن و داد کشیدن سر پرستارا ...
(از زبان جونگ کوک)
جونگ کوک:نامجون الان ۵ ساعتی میشه بردنش داخل من نگرانشم(با گریه و بغضی سنگین)
نامجون:هی نگران نباش پرستار گفت که طول میکشه عمل مغزه چیز ساده ای نیست که
جیمین:راست میگه جونگ کوک نگران نباش
جیهوپ:ولی من حس خوبی ندارم اگه چیزیش بشه چی (با گریه)
یونگی:هی بچه ها گریه نکنید حالش خوبه من مطمئنم انرژی منفی به کوک وارد نکنید
جین:راست میگه جیهوپ نگران نباش حالش خوب میشه
تهیونگ:سلام بچه ها ، راستش من از دکترش پرسیدم گفت بیشتر ۱۰ ساعت طول میکشه
نامجون:تو چرا اومدی اینجا
دست نامجون رو گرفتم یه موقع باهم دعوا نکن
جونگ کوک:من باش گفتم بیاد اسرار داشت سونگ مین رو ببینه
نامجون:هوف
جیمین:خوبی تهیونگ
جین:هی پسر چطوری
تهیونگ :ممنون سونگ مین حالش چطوره خوبه
جیمین:هنوز چیزی بهمون نگفتن
تهیونگ:اها
(۹ساعت بعد)
جین:هی انگار یکی از پرستار ها اومدن بیرون
جونگ کوک:ببخشید خانم حال همسرم چطوره
پرستار:پس شما همراهش هستید ،خب راستش نمیدونم چطوری بهتون بگم ولی
نامجون:خانم چیزی شده،حالش خوبه مگه ن
پرستار:همسرتون،همسرتون خانم سونگ مین
جونگ کوک:همسرم چی ،مگه حالش خوب نیست حالش خوبه دیگه مگه ن
پرستار: متاسفم
جونگ کوک:میشه درست حرف بزنید ببینم چی میگید ها(با داد و فریاد)
پرستار:اروم باشید ،خانمتون یعنی خانم کیم سونگ مین فوت کردند
جونگ کوک:چ.....چ....چی میگید،نشنیدم میشه یه بار دیگه بگید(با گریه و شدید و داد و فریاد)
پرستار:خانمتون فوت کردن اقای محترم
جونگ کوک:هع....هی....نامجون ببیندچی میگه داره باهام شوخی میکنن ن
نامجون:چی میگن ها(با داد)د بگو دیگه چی میگن
جونگ کوک:میگن همسرتون فوت کردن یعنی چی الان چه وقت شوخیه ها چی میگن
نامجون:چی؟ی...یعنی چی فوت کردن خانم پس کو دکترش
دکتر:بفرمایید
نامجون:این خانم چی میگن
دکتر:انشالله غم اخرتون باشه ،خانمتون فوت کردند
جونگ کوک:(رفت و یقه دکتر رو گرفت و با داد و نعره)چی داری میگید ها،مگه نگفتم خوبش کنید یعنی چی پس کوش ها چرا دارید چرت و پرت میگید ها
جین:چ....چی شده نامجون ،نکنه سونگ مین ...ن امکان نداره(با گریه شدید)ن خدایا ن
تهیونگ :سونگ مین پس کو
جیهوپ:دکتر چی شد مریض ما حالش خوب شده دیگه مگه ن پس کوش
جیمین:پس کو بیمار ما اگه حالش خوب شده
یونگی :پس کو سونگ مین مگه نمیگید حالش خوب شده
دکتر:همتون گوش کنید خانم کیم سونگ مین فوت کردن معذرت میخام من میرم دیگه
جیهوپ:چی داری میگی برا خودت (با داد و گریه شدید)چی داری میگی چرا اخه خداااااایا چرا
چرا این اتفاق افتاد مگه قرار نبود خوب بشه خدایا
جیمین:نامجون دروغ میگن مگه ن
(همه گریه میکردن )
جونگ کوک افتاد روی دوتا زانوش و شرکع کرد به گریه کردن و داد کشیدن سر پرستارا ...
۶۹.۸k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.