p23
ات:هی هی هی ...کافیه ...سریع خودتو بشور برو بیرون تا منم سریع بیام بیرون...(نفس نفس)
کوک:خیلی چسبید توی حموم...(خنده شیطانی و دور لبش رو لیس زد)
ات:خیلی بیشوری ..گمشو بیرون دیگه خیلی بهت رو دادم...(داشت کوک رو هل میداد که یهو............)
که یهو کوک دست اته رو گرفت و چسبوند به دیوار سرد حموم...
ات:هیننننننن(ناله از سر سرد بودن دیوار حموم...)
کوک چسبیده بود به اته و نمیذاشت اته تکون بخوره...
ات:کوک لطفا بیا کنار..دارم میمیرم از سرما....
کوک:پس میخای منو از حموم بیرون کنی ..هوم؟
ات:فقط گفتم برو بیرون به تولد نمیرسیم....
که یهو بیشتر چسبوندش به دیوار که اته از سرد بودن زیادی سرشو روبه بالا گرفت و یواش داد زد ...
همونطور که اته از سردیه زیاد سرش روبه بالا بود ..جونگ کوک از فرصت استفاده کرد و شروع کرد به گذاشتن مارک های بنفش...
ات:کوک..اههه..نکننن..ههه(نمیدونست کدوم درد رو تحمل کنه...سردیه دیوارا ..یا کیس های کوک..)
کوک:(یه لیس به گردن اته زد ... وسرشو توی گردن اته برد و لاله گوش اته رو گاز گرفت...)
کوک:اوممم...لعنتی خیلی خوشمزه ایی نمیتونم دست ازت بکشم...(بم و اته رو محکم گرفته بود بغل سرشو گذاشته بود رو سینه اته...)
ات:کوک لطفا بس کن ...میخوام زود حموم کنم بیام بیرون اماده بشم
کوک:امممم...به یه شرطی...؟
ات:...؟
کوک:به این شرط...(که یه کیس اب دار از اته گرفت...)
کوک:فقط اینو میخواستم...درضمن دیگه انقدر س**کسی نشوو..وگرنه قول نمیدم جایی از بدنت سفید بمونه...
ات:(پوخند پسر کش)
کوک:(پوزخند دختر کش)
ات:خب دیگه بیا سریع حموم کنیم بریم بیرون اماده بشیم...
کوک:(سر تکون داد)
ویو بعد از حموم
ات:کوک نگاه چی کردی به گردن خوشگلم..(لباشاشو اویزون کرده)
کوک:خوب کردم ...درضمن گردن خوشگله تو نیست دیگه ...ماله منه...(زبونشو بیرون داد)
ات:هعی خدا عقلی به این پسر کچولوم بده پول خوبی هم به من...(دستش رو به صورت دعا بالا برد)
کوک:هم پسر کوچولوت عقل داره .. هم تو پول داری...
ات:پسر قشنگم بکش بیرون...(حرصی نفسشو داد بیرون)
کوک:(نزدیک اته رفت و گفت..)
کوک:از چی بکشم بیرون...(پوزخند شیطانی)
ات:با بحث کردن باهات به هیچی نمیرسم...
کوک:اوه اوه نگفتی از چی بکشم بیرون...(پوزخند شیطانی)
ات:جونگ کوک...(داد)
کوک:(خندهه)
ات:....( پوکر فیس )
ات:بریم اماده بشیم...(لبخند)
...................................................................................................
ویو ات
روتین پوستیم رو انجام دادم .... شروع کردم به ارایش کردن....موهامم حالت دادم ..... و تموم شد....یه ادکلن ملایم ولی دارک زدم ...و پایان کار رو دادم...
(جونگ کوک زودتر از اته اماده شده )
ات ویو
از پله ها داشتم میرفتم پایین....
که کوک رو دیدم که سرش توی گوشیش بود و روی مبل لم داده بود...و پاهاش خیلی باز بود...
ویو کوک
من زود اماده شدم .... ولی اته هنوز داشت اماده میشد .....
چند دقیقه گذشت که یه دفعه صدای پا باعث جلب توجهم شد...
کوک:واوو...(کوک همونجور نشسته بود ولی یکم خودشو جمع کرد)
ات:(با خنده یه دور کوچیک زد)
ات:چطور شدم..
کوک:مثل همیشه عالی..
که یهو کوک یه لحظه چشمش به پای اته افتاد ...یه پوزخند زد
ات:شاهکار توعع اگه دوست داری برم کرم پودر بزنم بهش...(و نزدیکش میومد ...همینطور که جفتش بود نشست روی پاهاش ....)
کوک:به هیچ وجه وجود...(با لبخند دستش رو گذاشت روی رون اته و اون جایی که کبود بود رو زور داد)
ات:اییی(اروم )
ات:دست از این کرم ریزیا برنداشتی...(اخم کیوت ولی دارک)
کوک:اگه این کرم ریزیا برای توعه ...اصلا..(خنده دارک و سریع یه کس از اته گرفت و زودی جدا شد )
ات:پاشو پاشو خیلی دیره ...(دست کوک رو گرفت و بلند کرد)
کوک:همش مال خودمییی...(با خنده..اته رو محکم گرفت بغل)
.............................................................................................
اسلاید دوم لباس اته
اسلاید سوم میکاپ اته
اسلاید چهارم موهای اته
اسلاید پنجم لباس کوک
کوک:خیلی چسبید توی حموم...(خنده شیطانی و دور لبش رو لیس زد)
ات:خیلی بیشوری ..گمشو بیرون دیگه خیلی بهت رو دادم...(داشت کوک رو هل میداد که یهو............)
که یهو کوک دست اته رو گرفت و چسبوند به دیوار سرد حموم...
ات:هیننننننن(ناله از سر سرد بودن دیوار حموم...)
کوک چسبیده بود به اته و نمیذاشت اته تکون بخوره...
ات:کوک لطفا بیا کنار..دارم میمیرم از سرما....
کوک:پس میخای منو از حموم بیرون کنی ..هوم؟
ات:فقط گفتم برو بیرون به تولد نمیرسیم....
که یهو بیشتر چسبوندش به دیوار که اته از سرد بودن زیادی سرشو روبه بالا گرفت و یواش داد زد ...
همونطور که اته از سردیه زیاد سرش روبه بالا بود ..جونگ کوک از فرصت استفاده کرد و شروع کرد به گذاشتن مارک های بنفش...
ات:کوک..اههه..نکننن..ههه(نمیدونست کدوم درد رو تحمل کنه...سردیه دیوارا ..یا کیس های کوک..)
کوک:(یه لیس به گردن اته زد ... وسرشو توی گردن اته برد و لاله گوش اته رو گاز گرفت...)
کوک:اوممم...لعنتی خیلی خوشمزه ایی نمیتونم دست ازت بکشم...(بم و اته رو محکم گرفته بود بغل سرشو گذاشته بود رو سینه اته...)
ات:کوک لطفا بس کن ...میخوام زود حموم کنم بیام بیرون اماده بشم
کوک:امممم...به یه شرطی...؟
ات:...؟
کوک:به این شرط...(که یه کیس اب دار از اته گرفت...)
کوک:فقط اینو میخواستم...درضمن دیگه انقدر س**کسی نشوو..وگرنه قول نمیدم جایی از بدنت سفید بمونه...
ات:(پوخند پسر کش)
کوک:(پوزخند دختر کش)
ات:خب دیگه بیا سریع حموم کنیم بریم بیرون اماده بشیم...
کوک:(سر تکون داد)
ویو بعد از حموم
ات:کوک نگاه چی کردی به گردن خوشگلم..(لباشاشو اویزون کرده)
کوک:خوب کردم ...درضمن گردن خوشگله تو نیست دیگه ...ماله منه...(زبونشو بیرون داد)
ات:هعی خدا عقلی به این پسر کچولوم بده پول خوبی هم به من...(دستش رو به صورت دعا بالا برد)
کوک:هم پسر کوچولوت عقل داره .. هم تو پول داری...
ات:پسر قشنگم بکش بیرون...(حرصی نفسشو داد بیرون)
کوک:(نزدیک اته رفت و گفت..)
کوک:از چی بکشم بیرون...(پوزخند شیطانی)
ات:با بحث کردن باهات به هیچی نمیرسم...
کوک:اوه اوه نگفتی از چی بکشم بیرون...(پوزخند شیطانی)
ات:جونگ کوک...(داد)
کوک:(خندهه)
ات:....( پوکر فیس )
ات:بریم اماده بشیم...(لبخند)
...................................................................................................
ویو ات
روتین پوستیم رو انجام دادم .... شروع کردم به ارایش کردن....موهامم حالت دادم ..... و تموم شد....یه ادکلن ملایم ولی دارک زدم ...و پایان کار رو دادم...
(جونگ کوک زودتر از اته اماده شده )
ات ویو
از پله ها داشتم میرفتم پایین....
که کوک رو دیدم که سرش توی گوشیش بود و روی مبل لم داده بود...و پاهاش خیلی باز بود...
ویو کوک
من زود اماده شدم .... ولی اته هنوز داشت اماده میشد .....
چند دقیقه گذشت که یه دفعه صدای پا باعث جلب توجهم شد...
کوک:واوو...(کوک همونجور نشسته بود ولی یکم خودشو جمع کرد)
ات:(با خنده یه دور کوچیک زد)
ات:چطور شدم..
کوک:مثل همیشه عالی..
که یهو کوک یه لحظه چشمش به پای اته افتاد ...یه پوزخند زد
ات:شاهکار توعع اگه دوست داری برم کرم پودر بزنم بهش...(و نزدیکش میومد ...همینطور که جفتش بود نشست روی پاهاش ....)
کوک:به هیچ وجه وجود...(با لبخند دستش رو گذاشت روی رون اته و اون جایی که کبود بود رو زور داد)
ات:اییی(اروم )
ات:دست از این کرم ریزیا برنداشتی...(اخم کیوت ولی دارک)
کوک:اگه این کرم ریزیا برای توعه ...اصلا..(خنده دارک و سریع یه کس از اته گرفت و زودی جدا شد )
ات:پاشو پاشو خیلی دیره ...(دست کوک رو گرفت و بلند کرد)
کوک:همش مال خودمییی...(با خنده..اته رو محکم گرفت بغل)
.............................................................................................
اسلاید دوم لباس اته
اسلاید سوم میکاپ اته
اسلاید چهارم موهای اته
اسلاید پنجم لباس کوک
۱۶.۱k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.