smile
smile
part57
یونا: خبری نیست این خانم همون خانمی بود که تو فرودگاه تورو اشتباه گرفته بود اومد التماس کرد که بهش یکم شراب بدم
منم وقتی دیدمش ناراحت شدم دلم براش سوخت به بطری از اون شراب گرونا بهش دادم فک کنم خیلی خوشش اومد
نوشید این جوری شد
کوک:اره جون عمت
یونا:چیزی گفتی؟
کوک: اره گفتم کی برمیگردی خونه؟
یونا: نگرانم شدی؟ امشب نمیتونم بیام
کوک: باشه بزار من این خانم ببرم بیرون یه تاکسی براش بگیرم
یونا: باشه عزیزم
کوک
دست ا/ت گرفتم بردمش بیرون
کوک: ا/ت هوشیاری یا مست شدی؟
ا/ت: تو کی هستی؟ چرا دستمو گرفتی؟
کوک: صبر کن منو نمیشناسی؟
ا/ت: نه
کوک: پس مست شدی باشه من چطور میتونم ببرمت پیش میجون بیا ببرمت خونه خودم
ا/ت: خونه خودت؟ میخوای چیکار کنی منحرف
کوک: نه اونطور که فک میکنی نیست من دوس پسرتم
ا/ت: نه نیستی دروغ گو
جیسون: ا/ت
ا/ت: جیسون
کوک: چطور ایشون یادت هست منو نه؟
جیسون: مست شده ولش کن
کوک: میبرمش خونه خودم مراقبش هستم
جیسون: چی میگی من دوستشم
کوک: دوستش؟ منم دوست داداششتم و دوست پسرش جونگکوک هستم میشناسی؟
ا/ت: چی میگید من فقط یه دوست پسر دارم که اونم جونگکوکه
جیسون: سلام ببخشید نشناختم
کوک: میشه اجازه بدید برم
جیسون: بفرمایید
#فیک
#سناریو
part57
یونا: خبری نیست این خانم همون خانمی بود که تو فرودگاه تورو اشتباه گرفته بود اومد التماس کرد که بهش یکم شراب بدم
منم وقتی دیدمش ناراحت شدم دلم براش سوخت به بطری از اون شراب گرونا بهش دادم فک کنم خیلی خوشش اومد
نوشید این جوری شد
کوک:اره جون عمت
یونا:چیزی گفتی؟
کوک: اره گفتم کی برمیگردی خونه؟
یونا: نگرانم شدی؟ امشب نمیتونم بیام
کوک: باشه بزار من این خانم ببرم بیرون یه تاکسی براش بگیرم
یونا: باشه عزیزم
کوک
دست ا/ت گرفتم بردمش بیرون
کوک: ا/ت هوشیاری یا مست شدی؟
ا/ت: تو کی هستی؟ چرا دستمو گرفتی؟
کوک: صبر کن منو نمیشناسی؟
ا/ت: نه
کوک: پس مست شدی باشه من چطور میتونم ببرمت پیش میجون بیا ببرمت خونه خودم
ا/ت: خونه خودت؟ میخوای چیکار کنی منحرف
کوک: نه اونطور که فک میکنی نیست من دوس پسرتم
ا/ت: نه نیستی دروغ گو
جیسون: ا/ت
ا/ت: جیسون
کوک: چطور ایشون یادت هست منو نه؟
جیسون: مست شده ولش کن
کوک: میبرمش خونه خودم مراقبش هستم
جیسون: چی میگی من دوستشم
کوک: دوستش؟ منم دوست داداششتم و دوست پسرش جونگکوک هستم میشناسی؟
ا/ت: چی میگید من فقط یه دوست پسر دارم که اونم جونگکوکه
جیسون: سلام ببخشید نشناختم
کوک: میشه اجازه بدید برم
جیسون: بفرمایید
#فیک
#سناریو
۲۱.۰k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.