پسر عموی جذابم ♡p ۱۰
[۱ماه بعد_خانه ی ا.ت و کوک_صبح]
کوک:بانی بزار بخوابم
ا.ت:کوکی جونم پاشو شیرموز درست کردم
یهو کوک روی تخت سیخ نشست
کوک:بریم
ا.ت:برو صورتت رو بشور بریم
کوک:باشه رفتم
کوک رفت دست و صورتش رو شست اومد توی اتاق دید که ا.ت نشسته روی تخت و زانو هاش رو بغل کرده
کوک:بانی پاشو بریم
ا.ت:چیزه من خوردم تو برو بخور
کوک:ا.ت من بدون تو صبونه از گلوم پایین نمیره
ا.ت:خب باشه بریم فقط یه چیزی
کوک:چی
ا.ت:امشب مامانم اینا با عموم اینا میان
کوک:خب چیه مگه
ا.ت:اخه تهیونگ و زنشم میخواد بیاد
کوک:خب..... واسا ببینم تهیونگ عروسی کرده اونوقت مارو دعوت نکرده
ا.ت:اره خب دعوت کرده بود ولی.... واسا ببینم مگه خودت نگفتی نریم ننداز تقصیر اون بیچاره
کوک:اهان اره یادم اومد.... شیرموزم رو خوردی
ا.ت:چی....نه بابا.....چرا باید شیر موزت رو بخورم
کوک:دوتا ازش نیست
ا.ت:عی وای فهمید (الفرار)
کوک:واسا ببینم کاریت ندارم وایسا کاریت ندارم ا.ت وایسا (درحال دنبال کردن ا.ت)
ا.ت:کوک قلت کردم ببخشید بخدا دیگه نمیخورم فقط گشنم بود خوردم دیشب
کوک:مگه خودت شیرکاکائو نداری شیر موز میخوری
ا.ت:تموم شده بودم (پناه گرفتن پشت مبل) بخدا گشنم بود (نفس نفس زدن)
کوک:باشه میبخشم بیا بیرون
ا.ت از پشت مبل میاد بیرون
کوک:حالا بیا بغلم
ا.ت میره بغل کوک(اوخی گلبم✨💜)
کوک:حالا بپر بالا بریم صبونه
ا.ت میپره روی کول کوک و میرن اشپز خونه یه شیر موز و شیر کاکائو برمیدارن میرن بیرون ا.ت همون جوری روی کول کوک شیر کاکائوش رو میخورد و کوک هم شیر موزش رو
کوک:عه تموم شد یکی دیگه موخوام
ا.ت:خب بریم برداریم
کوک باز میره شیر موز برمیداره
ادامه دارد......
اسکی ممنوع❌
سلام جیناس برگشتم ولی شاید زیاد نباشم ولی امروز قراره کلی فعالیت کنم پنج تا پارت میزارم که تموم کنم این فیک رو 💋✨
کوک:بانی بزار بخوابم
ا.ت:کوکی جونم پاشو شیرموز درست کردم
یهو کوک روی تخت سیخ نشست
کوک:بریم
ا.ت:برو صورتت رو بشور بریم
کوک:باشه رفتم
کوک رفت دست و صورتش رو شست اومد توی اتاق دید که ا.ت نشسته روی تخت و زانو هاش رو بغل کرده
کوک:بانی پاشو بریم
ا.ت:چیزه من خوردم تو برو بخور
کوک:ا.ت من بدون تو صبونه از گلوم پایین نمیره
ا.ت:خب باشه بریم فقط یه چیزی
کوک:چی
ا.ت:امشب مامانم اینا با عموم اینا میان
کوک:خب چیه مگه
ا.ت:اخه تهیونگ و زنشم میخواد بیاد
کوک:خب..... واسا ببینم تهیونگ عروسی کرده اونوقت مارو دعوت نکرده
ا.ت:اره خب دعوت کرده بود ولی.... واسا ببینم مگه خودت نگفتی نریم ننداز تقصیر اون بیچاره
کوک:اهان اره یادم اومد.... شیرموزم رو خوردی
ا.ت:چی....نه بابا.....چرا باید شیر موزت رو بخورم
کوک:دوتا ازش نیست
ا.ت:عی وای فهمید (الفرار)
کوک:واسا ببینم کاریت ندارم وایسا کاریت ندارم ا.ت وایسا (درحال دنبال کردن ا.ت)
ا.ت:کوک قلت کردم ببخشید بخدا دیگه نمیخورم فقط گشنم بود خوردم دیشب
کوک:مگه خودت شیرکاکائو نداری شیر موز میخوری
ا.ت:تموم شده بودم (پناه گرفتن پشت مبل) بخدا گشنم بود (نفس نفس زدن)
کوک:باشه میبخشم بیا بیرون
ا.ت از پشت مبل میاد بیرون
کوک:حالا بیا بغلم
ا.ت میره بغل کوک(اوخی گلبم✨💜)
کوک:حالا بپر بالا بریم صبونه
ا.ت میپره روی کول کوک و میرن اشپز خونه یه شیر موز و شیر کاکائو برمیدارن میرن بیرون ا.ت همون جوری روی کول کوک شیر کاکائوش رو میخورد و کوک هم شیر موزش رو
کوک:عه تموم شد یکی دیگه موخوام
ا.ت:خب بریم برداریم
کوک باز میره شیر موز برمیداره
ادامه دارد......
اسکی ممنوع❌
سلام جیناس برگشتم ولی شاید زیاد نباشم ولی امروز قراره کلی فعالیت کنم پنج تا پارت میزارم که تموم کنم این فیک رو 💋✨
۸.۶k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.