پارت ۲۸
پارت ۲۸
ددی_فاکر
سوبین:: اون حرومزاده کثیف وقتی بیاد ب حسابش میرسممم😡
یوری:: میری بالا دار
ساناکو:: بریم بیرون من آمادم
سوبین:: ببین اون عوضی چطور گوشه لب نونامو کبود کرد😒😡
ساناکو:: مهم نیست بریم
سوبین:: مهمهههه
ساناکو:: میای یا ن؟!
سوبین:: میام
سوبین و ساناکو و یوری رفتن بیرون که برن رستوران و...
............................................
لیا:: ددیییییی😃
کوک:: خوشحالم میبینمت
لیا:: من خیلی منتظرت بودمممم
کوک:: بیا بشین😊
کوک نشست و لیا پرید رو پاهاش...
دستاشو دور گردن کوک حلقه کرد (میدونم دارین فوشش میدین)
کوک:: دلبری نکن
لیا:: خو چ اشکالی داره🥺
کوک:: شام پختی؟!
لیا:: اوهوم😊بریم بخوریم
لیا و کوک نشستن رو صندلی پشت میز...
کوک:: واو چ خوب چیدی..حتما مثل دستپختت ساناکو عالین
لیا:: اسمشو پیشم نیار😒
کوک:: شما دوتا کوپی هَوو هستین
لیا:: ددی وقتی ازدواج کردیم با اون نری
کوک:: کی گفته ما ازدواج میکنیم؟!
لیا:: م..مگه نگفتی ددیمی و بیبی صدام میزنی🥺
کوک:: هنوز مونده
لیا سرشو پایین انداخت و چیزی نگفت
کوک:: چرا نمیخوری؟!
لیا:: میل ندارم
کوک:: ناراحت شدی؟!
لیا:: ن
کوک:: پس چرا پکر شدی؟!
لیا:: چون ناراحت شدم
کوک:: بسه😂صندلیتو بیار جفت من بزار
لیا:: اوکی
لیا پاشد و با صندلیش رفت نشست جفت کوک
کوک:: همه غذاتو بخور بیب گرلم
لیا:: چشم😊
...........................................
ساناکو:: کصخلا😒
یوری:: یاااا ساناکو باز گیر دادی
ساناکو:: خو مثل آدم بخورین
سوبین:: بده من سالادو
یوری:: مگه نمیبینی اخراشه
سوبین:: خب بده من
ساناکو:: دهناتونو ببندین....عاقا؟!
@ جانم خانم
ساناکو:: سالاد بازم بیارین ممنون
@ چشم
یوری:: ممنون
سوبین:: گفته واسه من بیاره ن تو😒
ساناکو:: واسه خودمه
یوری:: ودف😳
سوبین:: جعرر👀
ساناکو:: کوفت کنین
پرش زمانی
ساعت ۱۰ شب
کوک:: خب لیا من دیگه میرم...
لیا:: م..میشه بازم بیای؟!
کوک:: آره حتما
لیا:: دوسِت دارم
کوک:: منم همینطور،،،اگه برا درد اولین رابطمون نبود بفاک میدادمت بیب
لیا:: مرسی ک بفکری😐😂
کوک لبای لیا رو بوسید و رفت...
زنگ زد به ساناکو...
اما ساناکو جواب نمیداد
کوک:: گندت بزنن هرزه
کوک سوار ماشین شد و داشت میرفت سمت عمارتش
یهو یه ماشین محکم بهش زد...
کوک اصلحشو درآورد و زودی پیاده شد
چند نفر هی سمت ماشینش شلیک میکردن...
کوک یکیشونو زد و دوباره برگشت تو ماشین
چون ماشینش زد گلوله بود...
کوک بازم هی زنگ میزد ب ساناکو
کوک:: آیییشششش حرومزاده الان وقته لجهههه جواب بدههههع(با عربده)
کوک دید دیگه صدای شلیک نمیاد و اونا رفتن...
کوک:: بلاخره گیرتون میارم تخم جندا
دست کوک زخمی شده بود...تیر نخورد ولی بخاطر رد شدن تیرا از جفتش زخمی شده بود انگار سوخته بود...
کوک هرکاری کرد ماشین روشن نشد
یکم دستکاریش کرد ک اوکی شد
آروم با احتیاط رفت سمت خونه...
کوک:: ساناکو فقط من برسم دارم برات...
ددی_فاکر
سوبین:: اون حرومزاده کثیف وقتی بیاد ب حسابش میرسممم😡
یوری:: میری بالا دار
ساناکو:: بریم بیرون من آمادم
سوبین:: ببین اون عوضی چطور گوشه لب نونامو کبود کرد😒😡
ساناکو:: مهم نیست بریم
سوبین:: مهمهههه
ساناکو:: میای یا ن؟!
سوبین:: میام
سوبین و ساناکو و یوری رفتن بیرون که برن رستوران و...
............................................
لیا:: ددیییییی😃
کوک:: خوشحالم میبینمت
لیا:: من خیلی منتظرت بودمممم
کوک:: بیا بشین😊
کوک نشست و لیا پرید رو پاهاش...
دستاشو دور گردن کوک حلقه کرد (میدونم دارین فوشش میدین)
کوک:: دلبری نکن
لیا:: خو چ اشکالی داره🥺
کوک:: شام پختی؟!
لیا:: اوهوم😊بریم بخوریم
لیا و کوک نشستن رو صندلی پشت میز...
کوک:: واو چ خوب چیدی..حتما مثل دستپختت ساناکو عالین
لیا:: اسمشو پیشم نیار😒
کوک:: شما دوتا کوپی هَوو هستین
لیا:: ددی وقتی ازدواج کردیم با اون نری
کوک:: کی گفته ما ازدواج میکنیم؟!
لیا:: م..مگه نگفتی ددیمی و بیبی صدام میزنی🥺
کوک:: هنوز مونده
لیا سرشو پایین انداخت و چیزی نگفت
کوک:: چرا نمیخوری؟!
لیا:: میل ندارم
کوک:: ناراحت شدی؟!
لیا:: ن
کوک:: پس چرا پکر شدی؟!
لیا:: چون ناراحت شدم
کوک:: بسه😂صندلیتو بیار جفت من بزار
لیا:: اوکی
لیا پاشد و با صندلیش رفت نشست جفت کوک
کوک:: همه غذاتو بخور بیب گرلم
لیا:: چشم😊
...........................................
ساناکو:: کصخلا😒
یوری:: یاااا ساناکو باز گیر دادی
ساناکو:: خو مثل آدم بخورین
سوبین:: بده من سالادو
یوری:: مگه نمیبینی اخراشه
سوبین:: خب بده من
ساناکو:: دهناتونو ببندین....عاقا؟!
@ جانم خانم
ساناکو:: سالاد بازم بیارین ممنون
@ چشم
یوری:: ممنون
سوبین:: گفته واسه من بیاره ن تو😒
ساناکو:: واسه خودمه
یوری:: ودف😳
سوبین:: جعرر👀
ساناکو:: کوفت کنین
پرش زمانی
ساعت ۱۰ شب
کوک:: خب لیا من دیگه میرم...
لیا:: م..میشه بازم بیای؟!
کوک:: آره حتما
لیا:: دوسِت دارم
کوک:: منم همینطور،،،اگه برا درد اولین رابطمون نبود بفاک میدادمت بیب
لیا:: مرسی ک بفکری😐😂
کوک لبای لیا رو بوسید و رفت...
زنگ زد به ساناکو...
اما ساناکو جواب نمیداد
کوک:: گندت بزنن هرزه
کوک سوار ماشین شد و داشت میرفت سمت عمارتش
یهو یه ماشین محکم بهش زد...
کوک اصلحشو درآورد و زودی پیاده شد
چند نفر هی سمت ماشینش شلیک میکردن...
کوک یکیشونو زد و دوباره برگشت تو ماشین
چون ماشینش زد گلوله بود...
کوک بازم هی زنگ میزد ب ساناکو
کوک:: آیییشششش حرومزاده الان وقته لجهههه جواب بدههههع(با عربده)
کوک دید دیگه صدای شلیک نمیاد و اونا رفتن...
کوک:: بلاخره گیرتون میارم تخم جندا
دست کوک زخمی شده بود...تیر نخورد ولی بخاطر رد شدن تیرا از جفتش زخمی شده بود انگار سوخته بود...
کوک هرکاری کرد ماشین روشن نشد
یکم دستکاریش کرد ک اوکی شد
آروم با احتیاط رفت سمت خونه...
کوک:: ساناکو فقط من برسم دارم برات...
۴۷.۶k
۰۹ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.