Season Nightmare of Love
Season✨️2 _ Nightmare of Love💖✨️
Part 110
جیمین: زود باش برو بیارش
سیسو: بله سرورم
سیسو وارد اتاق شد و دارو رو برای شاهزاده آورد...
سیسو: بفرمایید شاهزاده...شاهزاده...
جیمین: هوم؟
سیسو: شاهزاده بانو بی گناه هستن من تموم مدتی که شما نبودید کنارشون بودم و یک لحظه تنهاشون نزاشتم...بانو این کاره نیستن لطفا برشون گردونید ارباب یونگی شما که میدونید پدر و مادرتون چجور آدم هایی هستن شما که میدونید اونا بانو رو زنده نمیزارن لطفا...لطفا نجاتشون بدید لطفا( گریه)
یونگی: سیسو گوش بده...قول میدم بانوت رو برگردونم...باشه؟...حالا گریه نکن...باشه
سیسو: چشم
جیمین: میتونی بری...
سیسو از اتاق خارج شد...جیمین نگاهی به دارو کرد و گفت پزشک قصر رو بیار
یونگی: جیمین کم داری؟
جیمین: یونگی اصلا حوصله ندارم
یونگی: اگه این یه توطئه باشه اون پزشک هم توش دست داره
جیمین: راست میگی..بیا بریم
یونگی: کجا؟
جیمین: بیرون
جیمین و یونگی از قصر زدن بیرون و رفتن سراغ بهترین داروساز
جیمین: ببخشید
داروساز: بله بفرمایید
جیمین: یه سوال داردم
داروساز: بفرمایید
جیمین: ما یه دارو داریم میخوایم ببنیم شخصی که این دارو رو مصرف کنه چه علائمی داره
دارو ساز: بله..میتونم ببینم؟
جیمین: بله بفرمایید
جیمین دارو رو توی دست دارو ساز میزاره دارو ساز کمی از اون پودر رو روی دستش میریزه و اول بو میکنه و بعد کمی مزه
دارو ساز: این دارو...اینو از کجا اودید؟..
جیمین: مهم نیسن فقط چیزی که ازت خواستم رو بگو
دارو ساز: این دارو نیست اصلا این یه نوع سم هست
جیمین: چی؟...سم؟
دارو ساز: بله...این سم جوریه که وقتی یه فرد ازش بخوره حالت بارداری میگیره و به بوی غذا واکنش نشون میده و انگار واقعا بارداره
جیمین ویونگی که ماتشون برده بود
جیمین: اون وقت اگه پزشک معالجه کنه چی میفهمه باردار نیست
....
ادامه دارد...
Part 110
جیمین: زود باش برو بیارش
سیسو: بله سرورم
سیسو وارد اتاق شد و دارو رو برای شاهزاده آورد...
سیسو: بفرمایید شاهزاده...شاهزاده...
جیمین: هوم؟
سیسو: شاهزاده بانو بی گناه هستن من تموم مدتی که شما نبودید کنارشون بودم و یک لحظه تنهاشون نزاشتم...بانو این کاره نیستن لطفا برشون گردونید ارباب یونگی شما که میدونید پدر و مادرتون چجور آدم هایی هستن شما که میدونید اونا بانو رو زنده نمیزارن لطفا...لطفا نجاتشون بدید لطفا( گریه)
یونگی: سیسو گوش بده...قول میدم بانوت رو برگردونم...باشه؟...حالا گریه نکن...باشه
سیسو: چشم
جیمین: میتونی بری...
سیسو از اتاق خارج شد...جیمین نگاهی به دارو کرد و گفت پزشک قصر رو بیار
یونگی: جیمین کم داری؟
جیمین: یونگی اصلا حوصله ندارم
یونگی: اگه این یه توطئه باشه اون پزشک هم توش دست داره
جیمین: راست میگی..بیا بریم
یونگی: کجا؟
جیمین: بیرون
جیمین و یونگی از قصر زدن بیرون و رفتن سراغ بهترین داروساز
جیمین: ببخشید
داروساز: بله بفرمایید
جیمین: یه سوال داردم
داروساز: بفرمایید
جیمین: ما یه دارو داریم میخوایم ببنیم شخصی که این دارو رو مصرف کنه چه علائمی داره
دارو ساز: بله..میتونم ببینم؟
جیمین: بله بفرمایید
جیمین دارو رو توی دست دارو ساز میزاره دارو ساز کمی از اون پودر رو روی دستش میریزه و اول بو میکنه و بعد کمی مزه
دارو ساز: این دارو...اینو از کجا اودید؟..
جیمین: مهم نیسن فقط چیزی که ازت خواستم رو بگو
دارو ساز: این دارو نیست اصلا این یه نوع سم هست
جیمین: چی؟...سم؟
دارو ساز: بله...این سم جوریه که وقتی یه فرد ازش بخوره حالت بارداری میگیره و به بوی غذا واکنش نشون میده و انگار واقعا بارداره
جیمین ویونگی که ماتشون برده بود
جیمین: اون وقت اگه پزشک معالجه کنه چی میفهمه باردار نیست
....
ادامه دارد...
- ۵.۴k
- ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط