پارت

پارت ۵


همه رفتن خؤنه هسون مسواک زدم بلاسم رو پوشیدم گوشیمم گذاشتم رو ساعت 8 و خوابیدم

پرش زمانی به سا عت ۸

ویو لت

با صدای الارم گوشیم بلند شدم وایی ساعت ۸:۳٠ سریع لباس پوشیدم مو شونه زدم زژ کمرنگی زدم کفشم هم پوشیدم کیفم هم برداشتم کع دیدم ماشین بوغ فهمیدم کوکع

ویو کوک

لباسام رو پوشیدم کرواتم رو مرتب کردم سوار ماشین شدم کلی منطزر ات موندم
پس چرا نمیاد پس بوغ زدم دیدم اومد اوفف
جه داف شده بود
بدنش ادمو تحر.ریک میکرد لباسش باز بو اومد سوار ماشین شد


ات: سلام

کوک: سلام چقدر دیر کردی........ چرا انقدر لباست بازه.... ـ.

ات: وویییی وایس سوار شم بعد گیر بده........... بریم لباس فروشی******

کوک: اوک

ویو کوک

باهم رفتیم اون لباسی که ذلش میخواد خریدیم یه لباس پرو کرد خیلی خیلی بازز بوددد

ات: این خوبه

کوک: نه خیلی بازه

ویو ات
وقتی در پرو گاه رو باز کردم اخم های کوک رفت تو هم و گفت بازه
یه لباس دیگه انتخاب کردم گفت عالیه و
رفتیم همچیو گرفتیم(عکس میزارم)

ات:واییییی گشنمه بریم یه جایییی

کوک: مثلا کجا

ات:**********

ویو ات

............................


بچه ها شروع امتحاناته تا دوشنبه دیگه نمیریم مدرسه با امید خدا پس تا دوشتبه فعالیت نمیکنم ولی الان جند تا پست میزارم
ولی دیگه تا دوشنبه کار نمی کنم

شرایط پارت بعد

۶تا لایک
۲تا کامنت
دیدگاه ها (۳)

کنسرت اکسودرخاستی هرچی بگید اوکی؟ اصکی=گزارش/مسدودفالووو کنی...

اخییییی🥺درخاستی هرچی بگید اوکی؟ اصکی=گزارش/مسدودفالووو کنیدد...

ادامه ی پارت۴....... ویو اتدیدم زنگ خونه خورد سریع خودمو جمع...

پارت ۴ویو اتدیدم زنگ خونه خورد سریع خودمو جمعو جور کردم چک و...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۸

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط