Lucky-bloody
Lucky-bloody#
پارت ۳۸
دنبالش میری تو چادر و اونم چادر رو از تو کیفش در میاره و میده بهت
÷بیا.....فقط این مال بدن نیست ولی اگر میخوای به بدنت بزنی نباید به جاهایی که میگم بزنی
+کجا ها؟
اشاره میکنه به گردنت
÷اینجا....
اشاره میکنه به صورتت
÷اینجا....
و اروم اشاره میکنه به پایین تنت و پوزخند میزنه
÷و اینجا.....
پاهاتو بهم فشار میدی و لبخند زورکی میزنی
+اها....ب...باشه به جاهایی که گفتی نمیزنم
سرشو تکون میده و پوزخندشو حفظ میکنه و اشاره میکنه به سینه هات و آروم انگشتشو میزنه بهت
÷به اینجام نباید بزنی....
یکم به عقب خم میشی و استرس میگیری که یکی دست جیسونگ رو میگیره،نگاه میکنی و میبینی کوکه،خیلی جدی نگاهش میکنه و دستشو هل میده
-فهمید که نباید به کجاها بزنه،میخوای بهت نشون بدم تو نباید کجا ها دست بزنی؟
شامپو رو از رو زمین برمیداره و دستتو میکشه و میارتت بیرون،جیسونگ پوزخند میزنه و سرشو میندازه پایین و مچ دستشو تکون میده
کوک دستتو سفت گرفته بود و بردت کنار حموم و تورو آورد جلوش
-گفتم بری شامپو بیاری نه اینکه از یه مرد آموزش ببینی که به کجا نباید شامپو بزنی
+فک کردی به خواست خودم بود؟
-نمیتونستی جلوشو بگیری؟ حتما من باید میومدم؟
+لازم نبود بیای به هر حال کار خاصی نکرد
-باید حتما کار خاصی میکرد تا میفهمیدی؟
+لازم نبود تو........صبرکن ببینم.....اصن تو چرا برات مهمه؟
-الان این مهمه؟
+اصن از کی اونجا داشتی مارو دید میزدی؟
-نمیتونم تو چادر خودم بیام؟بعدم من مزاحمتون شدم؟باید میزاشتم ادامه بده؟
+خیلی خب......ممنون که نزاشتی بهم تجاوز کنه
شامپو رو از دستش میگیری
+سطل آب هست؟
-اره
نگا میکنی توی حموم
+این خیلی کوچیکه
-شرمنده که نمیتونم لوله کشی کنم
+خب تو اینجوری مجبور میشی یسره بری سمت ساحل و بیای تا آب برام بیاری
لبخند احمقانهای میزنی
-من نمیارم برات
+پس من با همین یه ذره آب حموم کنم؟
÷من میارم
نگا میکنین به سمت صدا و میبینی جیسونگه
+واقعا؟
÷اوهوم،من خسته نمیشم
+دستت درد نکنه
-نمیخواد
میره سمت سطل و برش میداره و نگاه جدی ای به جیسونگ میکنه
-خودم میارم
بعدم میره سمت ساحل،جیسونگم میخنده
÷پس من دیگه میرم
توم لبخند میزنی و میری تو حموم و لباساتو آویزون میکنی رو لبه چوب
+این اصلا جلوی دید رو میگیره؟
یه نگاه میندازی و میبینی باز بهتر از هیچیه حداقل کنار جنگله و توجه رو جلب نمیکنه
-بیا،زود استفاده نکن همشو تا مجبور نشم برم و بیام
کل ابو خالی میکنی رو سرت
+بازم بیار
-گفتم زود استفاده نکن
+بالاخره باید موهام خیس میشد
سطلو میزاری پشت دیوار و اونم میره تا باز بیاره،توم شامپو رو برمیداری و میزنی به سرت،کفشو برمیداری و بو میکنی
+هممم....بوش خوبه
سرتو میمالی و یکم از کفشو به بدنت میزنی
پارت ۳۸
دنبالش میری تو چادر و اونم چادر رو از تو کیفش در میاره و میده بهت
÷بیا.....فقط این مال بدن نیست ولی اگر میخوای به بدنت بزنی نباید به جاهایی که میگم بزنی
+کجا ها؟
اشاره میکنه به گردنت
÷اینجا....
اشاره میکنه به صورتت
÷اینجا....
و اروم اشاره میکنه به پایین تنت و پوزخند میزنه
÷و اینجا.....
پاهاتو بهم فشار میدی و لبخند زورکی میزنی
+اها....ب...باشه به جاهایی که گفتی نمیزنم
سرشو تکون میده و پوزخندشو حفظ میکنه و اشاره میکنه به سینه هات و آروم انگشتشو میزنه بهت
÷به اینجام نباید بزنی....
یکم به عقب خم میشی و استرس میگیری که یکی دست جیسونگ رو میگیره،نگاه میکنی و میبینی کوکه،خیلی جدی نگاهش میکنه و دستشو هل میده
-فهمید که نباید به کجاها بزنه،میخوای بهت نشون بدم تو نباید کجا ها دست بزنی؟
شامپو رو از رو زمین برمیداره و دستتو میکشه و میارتت بیرون،جیسونگ پوزخند میزنه و سرشو میندازه پایین و مچ دستشو تکون میده
کوک دستتو سفت گرفته بود و بردت کنار حموم و تورو آورد جلوش
-گفتم بری شامپو بیاری نه اینکه از یه مرد آموزش ببینی که به کجا نباید شامپو بزنی
+فک کردی به خواست خودم بود؟
-نمیتونستی جلوشو بگیری؟ حتما من باید میومدم؟
+لازم نبود بیای به هر حال کار خاصی نکرد
-باید حتما کار خاصی میکرد تا میفهمیدی؟
+لازم نبود تو........صبرکن ببینم.....اصن تو چرا برات مهمه؟
-الان این مهمه؟
+اصن از کی اونجا داشتی مارو دید میزدی؟
-نمیتونم تو چادر خودم بیام؟بعدم من مزاحمتون شدم؟باید میزاشتم ادامه بده؟
+خیلی خب......ممنون که نزاشتی بهم تجاوز کنه
شامپو رو از دستش میگیری
+سطل آب هست؟
-اره
نگا میکنی توی حموم
+این خیلی کوچیکه
-شرمنده که نمیتونم لوله کشی کنم
+خب تو اینجوری مجبور میشی یسره بری سمت ساحل و بیای تا آب برام بیاری
لبخند احمقانهای میزنی
-من نمیارم برات
+پس من با همین یه ذره آب حموم کنم؟
÷من میارم
نگا میکنین به سمت صدا و میبینی جیسونگه
+واقعا؟
÷اوهوم،من خسته نمیشم
+دستت درد نکنه
-نمیخواد
میره سمت سطل و برش میداره و نگاه جدی ای به جیسونگ میکنه
-خودم میارم
بعدم میره سمت ساحل،جیسونگم میخنده
÷پس من دیگه میرم
توم لبخند میزنی و میری تو حموم و لباساتو آویزون میکنی رو لبه چوب
+این اصلا جلوی دید رو میگیره؟
یه نگاه میندازی و میبینی باز بهتر از هیچیه حداقل کنار جنگله و توجه رو جلب نمیکنه
-بیا،زود استفاده نکن همشو تا مجبور نشم برم و بیام
کل ابو خالی میکنی رو سرت
+بازم بیار
-گفتم زود استفاده نکن
+بالاخره باید موهام خیس میشد
سطلو میزاری پشت دیوار و اونم میره تا باز بیاره،توم شامپو رو برمیداری و میزنی به سرت،کفشو برمیداری و بو میکنی
+هممم....بوش خوبه
سرتو میمالی و یکم از کفشو به بدنت میزنی
۱۱.۶k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.