《 رومان دریای آبی 》
《 رومان دریای آبی 》
پارت 39
سون هی چرخید و جین هم ات رو چرخید و جاهاشون رو عوض کردن
ات با تعجب به جیمین نگاه میکرد
جیمین حلقه دست هاش رو دوره کمره ات تنگ تر کرد که اون مجبور شد دست هاشو دوره گردن جیمین حلقه کنه و با هم شروع به رقصیدن کرد
همچنان توی چشمای هم نگاه میکردن انگار که زمان متوقف شده
که جیمین این تماس چشمی رو قطع کرد و سر اش رو نزديک گوشه ات کرد همین که میخواست چیزی بهش بگه حضور فردی نظرش رو جلب کرد و ساکت شد ات از این سکوت یهویی جیمین نگران شد
و به صورتش نگاه کرد و
ات : جیمین چیزی شده کجا رو نگاه میکنی
اما از جیمین جوابی نشنید و رد نگاهش در گرفت که ات هم با دیدن اون فرد وایستاد و حلقه دست هاش رو از دوره گردن جیمین باز کرد
که توجه جین و سون هی هم بهشون جلب شد و به سمت شون اومدن
سون هی : چرا شما دوتا به اون مرد خیر شدین
جیمین که تازه متوجه اونا شده بود گفت
جیمین : اون نامزد سابق ات
جین با شنیدن این حرف خیلی عصبانی شد و میخواست به سمتش بره
که جیمین دست اش رو گرفت
جیمین: الآن نمیشه کلی مهمون اينجا هست نبايد دعوا راه بندازی
جین : ولی اون عوضی اینجاست دلیل همه عذابهای که خواهرم کشیده
من باید....
حرف جین با صدای ات قطع شد
ات : اون مرد ارزش هیچی رو نداره پس نمیخوام عروسیت بخاطر اون
یا هيچ کس دیگهخراب بشه
بعد از این حرف ات سون هی و جین دوباره به جایگاه عروس و داماد رفتن ات و جیمین روی يکی از میز ها نشستن
چند مين گذشته بود و نگاه های چندش اون مرد ات روی خیلی اذیت
بخاطر همین از،روی میز بلند که بره با صدای جیمین وایستاده
جیمین : جایی میری
ات : آره میخوام برم سرویس بهداشتی
جیمین : میخواهی منم باهات بیام
ات : نن لازم نیست
جیمین از روی سندلی اش بلند شد و دست ات رو گرفت
جیمین: باشه اصلا بهش توجه نکن اون نمیتونه هیچ آسیبی بهت بزنه
ات لبخنده نرمی زد و به سمت سرویس بهداشتی رفت بعد از درست کردن آرایشش بیرون اومد که جی یون جلوی در وایستاده بود ات میخواست
بدون هیچ توجه از کنارش رد بشه که اوت بازوش رو گرفت
جی یون : میدونم اون مرد دروغ میگه تو نمیتونی ازدواج کرده باشی
ات با عصبانیت بازوش رو از دست اون بیرون کشید
ات : ول کن نه کاملا در اشتباهی من ازدواج کردم و اونم شوهرمه
جی یون بزور ات رو بغل کرد اما ات همش تقلا میکرد که ولش کنه
جی یون : امکان نداره تو نامزد منی من دوست دارم تو باید با من ازدواج کنی
ات جی یون رو هول داد که همون لحضه جیمین اومدن
جیمین : اینجا چه خبره
ادامه دارد؟؟؟؟؟؟؟؟
https://wisgoon.com/mynhe
پارت 39
سون هی چرخید و جین هم ات رو چرخید و جاهاشون رو عوض کردن
ات با تعجب به جیمین نگاه میکرد
جیمین حلقه دست هاش رو دوره کمره ات تنگ تر کرد که اون مجبور شد دست هاشو دوره گردن جیمین حلقه کنه و با هم شروع به رقصیدن کرد
همچنان توی چشمای هم نگاه میکردن انگار که زمان متوقف شده
که جیمین این تماس چشمی رو قطع کرد و سر اش رو نزديک گوشه ات کرد همین که میخواست چیزی بهش بگه حضور فردی نظرش رو جلب کرد و ساکت شد ات از این سکوت یهویی جیمین نگران شد
و به صورتش نگاه کرد و
ات : جیمین چیزی شده کجا رو نگاه میکنی
اما از جیمین جوابی نشنید و رد نگاهش در گرفت که ات هم با دیدن اون فرد وایستاد و حلقه دست هاش رو از دوره گردن جیمین باز کرد
که توجه جین و سون هی هم بهشون جلب شد و به سمت شون اومدن
سون هی : چرا شما دوتا به اون مرد خیر شدین
جیمین که تازه متوجه اونا شده بود گفت
جیمین : اون نامزد سابق ات
جین با شنیدن این حرف خیلی عصبانی شد و میخواست به سمتش بره
که جیمین دست اش رو گرفت
جیمین: الآن نمیشه کلی مهمون اينجا هست نبايد دعوا راه بندازی
جین : ولی اون عوضی اینجاست دلیل همه عذابهای که خواهرم کشیده
من باید....
حرف جین با صدای ات قطع شد
ات : اون مرد ارزش هیچی رو نداره پس نمیخوام عروسیت بخاطر اون
یا هيچ کس دیگهخراب بشه
بعد از این حرف ات سون هی و جین دوباره به جایگاه عروس و داماد رفتن ات و جیمین روی يکی از میز ها نشستن
چند مين گذشته بود و نگاه های چندش اون مرد ات روی خیلی اذیت
بخاطر همین از،روی میز بلند که بره با صدای جیمین وایستاده
جیمین : جایی میری
ات : آره میخوام برم سرویس بهداشتی
جیمین : میخواهی منم باهات بیام
ات : نن لازم نیست
جیمین از روی سندلی اش بلند شد و دست ات رو گرفت
جیمین: باشه اصلا بهش توجه نکن اون نمیتونه هیچ آسیبی بهت بزنه
ات لبخنده نرمی زد و به سمت سرویس بهداشتی رفت بعد از درست کردن آرایشش بیرون اومد که جی یون جلوی در وایستاده بود ات میخواست
بدون هیچ توجه از کنارش رد بشه که اوت بازوش رو گرفت
جی یون : میدونم اون مرد دروغ میگه تو نمیتونی ازدواج کرده باشی
ات با عصبانیت بازوش رو از دست اون بیرون کشید
ات : ول کن نه کاملا در اشتباهی من ازدواج کردم و اونم شوهرمه
جی یون بزور ات رو بغل کرد اما ات همش تقلا میکرد که ولش کنه
جی یون : امکان نداره تو نامزد منی من دوست دارم تو باید با من ازدواج کنی
ات جی یون رو هول داد که همون لحضه جیمین اومدن
جیمین : اینجا چه خبره
ادامه دارد؟؟؟؟؟؟؟؟
https://wisgoon.com/mynhe
۸.۵k
۱۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.