part 90
#part_90
#طاها
بلند شدم تا برم
دلم میخواست بمونم بشینم کنارش و تا صبح
نگاش کنم
اما این رابطه تموم شدست
کاش فقط یه ذره یه ذره از اون غرورتو میزاشتی کنار قول میدادم بقیه راهو خودم میومدم
فقط از تو یه قدم میخوام
یه قدم که ثابت کنی توهم منو دوست داری
فقط کافیه صدام کنی
صدام بزن رها
صدام کن که تا آخر عمرم پات بمونم
رها-طاهاااا
با تعجب به سمتش برگشتم
واقعا صدام کرد یا من خیالاتی شدم
طاها-بله؟
اومد سمتم
رها-نرو
یک قطره اشک افتاد رو گونش
طاها-چرا
رها-چون که....چون.....چیزه....چون.....
نمیتونست بگه حقم داشت
اون رهای مغرور چطور میتونه به کسی که فکر میکنه دوسش نداره بگه دوست دارم
قول دادم بقیه راهو خودم بیام
پس پای حرفمم میمونم
با شصتم اشک روی گونشو پاک کردم
طاها-رها
رها-جانم
طاها-دوست دارم
خیره شد تو چشام
برق شادی تو چشماش میدیم
لبشو با زبونش تر کرد
رها-منم.......دوست دارم
صورتشو با دستام قاب کردم
طاها-شنیدن این حرف از زبون تو مثل یه رویای شیرینه
رها-رویا نیس واقعیته
چشمامو بستم و لبامو گذاشتم رو لباش
قبلن طمع این لبا رو چشیده بودم اما الان یه مزه دیگه داشت الان عشقم قاطیش بود
شروع کردم به مک زدن لباش
اونم همراهیم میکرد
چسبوندمش به دیوار
ازش فاصله گرفتم و به چشماش خیره شدم
دریای آرامش بودن
نزدیکم شد و رو لبام بوسه های ریز میزد
کنترلم دست خودم نبود سرمو بردم بین گردنش شروع کردم به مک زدن و گاز گرفتن
اونم دستاشو دور کمرم حلقه کرده بود و سرمو به گردنش فشار میداد
دستامو بردم پایین و از زیر لباسش رد کردم
تن داغشو لمس میکردم و نوازشش میکردم
کم کم تیشرتشو از تنش در اوردم و انداختمش رو مبل.....
#شکلات_تلخ
#طاها
بلند شدم تا برم
دلم میخواست بمونم بشینم کنارش و تا صبح
نگاش کنم
اما این رابطه تموم شدست
کاش فقط یه ذره یه ذره از اون غرورتو میزاشتی کنار قول میدادم بقیه راهو خودم میومدم
فقط از تو یه قدم میخوام
یه قدم که ثابت کنی توهم منو دوست داری
فقط کافیه صدام کنی
صدام بزن رها
صدام کن که تا آخر عمرم پات بمونم
رها-طاهاااا
با تعجب به سمتش برگشتم
واقعا صدام کرد یا من خیالاتی شدم
طاها-بله؟
اومد سمتم
رها-نرو
یک قطره اشک افتاد رو گونش
طاها-چرا
رها-چون که....چون.....چیزه....چون.....
نمیتونست بگه حقم داشت
اون رهای مغرور چطور میتونه به کسی که فکر میکنه دوسش نداره بگه دوست دارم
قول دادم بقیه راهو خودم بیام
پس پای حرفمم میمونم
با شصتم اشک روی گونشو پاک کردم
طاها-رها
رها-جانم
طاها-دوست دارم
خیره شد تو چشام
برق شادی تو چشماش میدیم
لبشو با زبونش تر کرد
رها-منم.......دوست دارم
صورتشو با دستام قاب کردم
طاها-شنیدن این حرف از زبون تو مثل یه رویای شیرینه
رها-رویا نیس واقعیته
چشمامو بستم و لبامو گذاشتم رو لباش
قبلن طمع این لبا رو چشیده بودم اما الان یه مزه دیگه داشت الان عشقم قاطیش بود
شروع کردم به مک زدن لباش
اونم همراهیم میکرد
چسبوندمش به دیوار
ازش فاصله گرفتم و به چشماش خیره شدم
دریای آرامش بودن
نزدیکم شد و رو لبام بوسه های ریز میزد
کنترلم دست خودم نبود سرمو بردم بین گردنش شروع کردم به مک زدن و گاز گرفتن
اونم دستاشو دور کمرم حلقه کرده بود و سرمو به گردنش فشار میداد
دستامو بردم پایین و از زیر لباسش رد کردم
تن داغشو لمس میکردم و نوازشش میکردم
کم کم تیشرتشو از تنش در اوردم و انداختمش رو مبل.....
#شکلات_تلخ
۲۲.۳k
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.