Part74
#Part74
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
مینا بهم زنگ زد و جلسه ام رو یاد اوری کرد
جلسه واقعاً خسته کننده بود
خوب بود رحمان بود و با اون زبون چربش خیلی راحت قانعشون کرد که تقریباً بالای ٥٠٠ میلیون از ما خرید کنند
حیف حضور من اجباری بود و دفعه اول بود با این شرکت قرارداد میبستیم وگرنه الان باید جلو کی ایینه تمرین میکردم چجوری با شیرین حرف بزنم
بالاخره جلسه تموم شد
ساعت نزدیک ١ بود که از رحمان جدا شدم
گوشیم رو برداشتم و روی اسم شیرین دست کشیدم
چقدر منتظر بودم یه روزی با لمس این اسم بهش زنگ بزنم
رو اسمش کلیک کردم و به گوشم چشبوندم پشت چراغ قرمز بودم با انگشتم رو فرمان ضرب گرفته بودم
استرس داشتم که نکنه جواب نده
ولی صدای اروم ولی حرصیش تو گوشم پیچید
_ بله؟!
+ سلام
_ علیک!
بیتربیت ! من اینو باید ادب کنم
_ ها چی میخوای؟
+ اولاً درست صحبت کن، دوماً قراره امروز همدیگه رو ببینم دیشب بهت اس دادم فکر کنم
پوزخند صدا داری زد
_ متاسفانه میدونم و دارم اماده میشم بیام بیرون ادرس رو اس ام اس کن
واقعاً این دختر حرص درار بود، سعی میکردم اروم باشم ولی ورو اعصاب بود مدل حرف زدنش، هرچند میدونم به خاطر حرصی که داشت اینجوری حرف میزد
+ لازم نیست ادرس بدم یک دقیقه دیگه سر کوچتونم
با صدای بلند گفت
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
مینا بهم زنگ زد و جلسه ام رو یاد اوری کرد
جلسه واقعاً خسته کننده بود
خوب بود رحمان بود و با اون زبون چربش خیلی راحت قانعشون کرد که تقریباً بالای ٥٠٠ میلیون از ما خرید کنند
حیف حضور من اجباری بود و دفعه اول بود با این شرکت قرارداد میبستیم وگرنه الان باید جلو کی ایینه تمرین میکردم چجوری با شیرین حرف بزنم
بالاخره جلسه تموم شد
ساعت نزدیک ١ بود که از رحمان جدا شدم
گوشیم رو برداشتم و روی اسم شیرین دست کشیدم
چقدر منتظر بودم یه روزی با لمس این اسم بهش زنگ بزنم
رو اسمش کلیک کردم و به گوشم چشبوندم پشت چراغ قرمز بودم با انگشتم رو فرمان ضرب گرفته بودم
استرس داشتم که نکنه جواب نده
ولی صدای اروم ولی حرصیش تو گوشم پیچید
_ بله؟!
+ سلام
_ علیک!
بیتربیت ! من اینو باید ادب کنم
_ ها چی میخوای؟
+ اولاً درست صحبت کن، دوماً قراره امروز همدیگه رو ببینم دیشب بهت اس دادم فکر کنم
پوزخند صدا داری زد
_ متاسفانه میدونم و دارم اماده میشم بیام بیرون ادرس رو اس ام اس کن
واقعاً این دختر حرص درار بود، سعی میکردم اروم باشم ولی ورو اعصاب بود مدل حرف زدنش، هرچند میدونم به خاطر حرصی که داشت اینجوری حرف میزد
+ لازم نیست ادرس بدم یک دقیقه دیگه سر کوچتونم
با صدای بلند گفت
۱۱.۲k
۲۴ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.