پارت ۱۳ رمان ملک قلبم
پارت ۱۳ رمان ملک قلبم
دیانا، قرصو خوردم رفتم تو اتاق خوابیدم
ارسلان،یه چیزی خوردم رفتم تو اتاق بخوابم دیدم داره هزیون میگه دستمو گذاشتم رو پیشونیش دیدم داره میسوزه بغلش کردم گذاشتم تو ماشین بعد ۲۰ دقیقه رسیدیم مطب دکتر
دیانا، حالم خوب نیست وای گلوم
ارسلان، رسیدیم
پیاده شدیم رفتیم تو نوبتمون شد رفتیم تو سلام خسته نباشید
دکتر،سلام پسرم ممنون
ارسلان، بشین
دکتر،چی شده
ارسلان، تب داره میگه گلومم درد میکنه
دکتر، دهنتو باز کن گلوش خیلی چرک کرده و تبش هم رو ۴۰ یه سروم مینویسم با چندتا دارو و قرص
ارسلان، مرسی رفتم دارو هاشو گرفتم رفتیم تو مطب خانم
پرستار، بله
ارسلان، ایشون میخواد سروم بزنه کدوم اتاق بره
پرستار، اتاق ۱۳
ارسلان، رفتیم اتاق ۱۳ دراز بکش
دیانا، دراز کشیدم از درد گلوم بغضم گرفته بود یهو بغضم ترکید
دیانا، قرصو خوردم رفتم تو اتاق خوابیدم
ارسلان،یه چیزی خوردم رفتم تو اتاق بخوابم دیدم داره هزیون میگه دستمو گذاشتم رو پیشونیش دیدم داره میسوزه بغلش کردم گذاشتم تو ماشین بعد ۲۰ دقیقه رسیدیم مطب دکتر
دیانا، حالم خوب نیست وای گلوم
ارسلان، رسیدیم
پیاده شدیم رفتیم تو نوبتمون شد رفتیم تو سلام خسته نباشید
دکتر،سلام پسرم ممنون
ارسلان، بشین
دکتر،چی شده
ارسلان، تب داره میگه گلومم درد میکنه
دکتر، دهنتو باز کن گلوش خیلی چرک کرده و تبش هم رو ۴۰ یه سروم مینویسم با چندتا دارو و قرص
ارسلان، مرسی رفتم دارو هاشو گرفتم رفتیم تو مطب خانم
پرستار، بله
ارسلان، ایشون میخواد سروم بزنه کدوم اتاق بره
پرستار، اتاق ۱۳
ارسلان، رفتیم اتاق ۱۳ دراز بکش
دیانا، دراز کشیدم از درد گلوم بغضم گرفته بود یهو بغضم ترکید
۶.۶k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.