🍷پارت104🍷
🍷پارت104🍷
"میسو"
شرمنده اقای جون وواون نقهش ای که تو سرته عملی نمیشه
اما باید بجاش یکار دیگه بکنم چون اون مارو زیر نظر داره و اگه بفهمه دارم کارشو نمیکنم معلوم نیست چیکار میکنه
تازه شم وگرنه قاتل مینارو پیدا نمیکنه
با ناامیدی شیشه رو گذاشتم تو همون جیبم
یعنی میتونم بهش اعتماد کنم که اونو پیدا کنم
سرمو تو دستم گرفتم
چیکار کنم من نمیخوام به کوک صدمه ای بزنم اون خودش بیماره
نمیخوام بد تر شه، اما فقط همین نیست
کلا نمیخوام بهش بهش اسیبی بزنم حالا اسمش هر چی که میخواد باشه
یاد شب افتادم که گریه میکرد، یاد اون چشمای غمگینش که میوفتم داغون میشم
به در نگاه کردم تو همین چند ساعت که نمیدونم دقیق چقدر گذشته
دلم براش تنگ شده
اره تنگ شده کاش بیاد
باورم نمیشه دارم برای دیدن کسی خواهش میکنم که تا همین چند روز پیش دلم نمیخواست ریختشو ببینم
همه چی چقدر سریع اتفاق میوفته
واقعا دیوونم دیوونه
از پنجره به بیرون نگاه کردم اما حواسم اصلا به اونجا نبود
تو فکر غرق شده بودم
یهو جرقه ای تو ذهنم زده شد
شیشه رو دراوردمو بهش نگاه کردم
میتونم جای اینو با قرص خواب اور عوض کنم و اونو به کوک بدم
اون مشکل خواب داره و مشکلی ه کم نیست فقط باید دوز بالا بهش بدم
البته اگه تو خونه باشه فکر بهتری ندارم
همینم خیلی احمقانست
مطمئنم این قرصا غیر قانونین وگرنه حتما میشناختمش
شیشه رو فشار دادم
تو چه بالایی سر کوک آوردی مرتیکه عوضی؟
اعصابم داغون بود خودش معلومه روانیش کرده
حالا ام فکر کرده من مثل اون عوضیم
درسته دنبال کسیم که مینارو کشته ولی اینارو به هر قیمتی انجام نمیدم
اونم با...کوک
در که صدا که خورد با ترس بهش نگاه کردم و سریع هولکی شیشه انداختم زیر تخت
اوه خدای من میسو فکر بهتر به سرت نزد و در باز شد و کوک اومد تو سعی کردم سعی کردم قیافه عادی بگیرم نمیدونم موفق شدم یا نه
اما با دیدنش عادی که هیچ کلا نابود شدم
اروم باش دختر اروم
اون لباس سفید لعنتی خیلی بهش میومد و شلوار لی جذبش عضله های پاشو به رخم میکشید
چرا الان دارم به وضعش دقت میکنم؟...
ببخشید بچه ها من تو این چند وقت که دیر گذاشتم گوشیم مشکل پیدا کرده بود اصلا نمیشد آپ کرد
بابت دیر آپ کردن متاسفم.. 🥺💖💖💖💖💖
"میسو"
شرمنده اقای جون وواون نقهش ای که تو سرته عملی نمیشه
اما باید بجاش یکار دیگه بکنم چون اون مارو زیر نظر داره و اگه بفهمه دارم کارشو نمیکنم معلوم نیست چیکار میکنه
تازه شم وگرنه قاتل مینارو پیدا نمیکنه
با ناامیدی شیشه رو گذاشتم تو همون جیبم
یعنی میتونم بهش اعتماد کنم که اونو پیدا کنم
سرمو تو دستم گرفتم
چیکار کنم من نمیخوام به کوک صدمه ای بزنم اون خودش بیماره
نمیخوام بد تر شه، اما فقط همین نیست
کلا نمیخوام بهش بهش اسیبی بزنم حالا اسمش هر چی که میخواد باشه
یاد شب افتادم که گریه میکرد، یاد اون چشمای غمگینش که میوفتم داغون میشم
به در نگاه کردم تو همین چند ساعت که نمیدونم دقیق چقدر گذشته
دلم براش تنگ شده
اره تنگ شده کاش بیاد
باورم نمیشه دارم برای دیدن کسی خواهش میکنم که تا همین چند روز پیش دلم نمیخواست ریختشو ببینم
همه چی چقدر سریع اتفاق میوفته
واقعا دیوونم دیوونه
از پنجره به بیرون نگاه کردم اما حواسم اصلا به اونجا نبود
تو فکر غرق شده بودم
یهو جرقه ای تو ذهنم زده شد
شیشه رو دراوردمو بهش نگاه کردم
میتونم جای اینو با قرص خواب اور عوض کنم و اونو به کوک بدم
اون مشکل خواب داره و مشکلی ه کم نیست فقط باید دوز بالا بهش بدم
البته اگه تو خونه باشه فکر بهتری ندارم
همینم خیلی احمقانست
مطمئنم این قرصا غیر قانونین وگرنه حتما میشناختمش
شیشه رو فشار دادم
تو چه بالایی سر کوک آوردی مرتیکه عوضی؟
اعصابم داغون بود خودش معلومه روانیش کرده
حالا ام فکر کرده من مثل اون عوضیم
درسته دنبال کسیم که مینارو کشته ولی اینارو به هر قیمتی انجام نمیدم
اونم با...کوک
در که صدا که خورد با ترس بهش نگاه کردم و سریع هولکی شیشه انداختم زیر تخت
اوه خدای من میسو فکر بهتر به سرت نزد و در باز شد و کوک اومد تو سعی کردم سعی کردم قیافه عادی بگیرم نمیدونم موفق شدم یا نه
اما با دیدنش عادی که هیچ کلا نابود شدم
اروم باش دختر اروم
اون لباس سفید لعنتی خیلی بهش میومد و شلوار لی جذبش عضله های پاشو به رخم میکشید
چرا الان دارم به وضعش دقت میکنم؟...
ببخشید بچه ها من تو این چند وقت که دیر گذاشتم گوشیم مشکل پیدا کرده بود اصلا نمیشد آپ کرد
بابت دیر آپ کردن متاسفم.. 🥺💖💖💖💖💖
۱۰۳.۵k
۱۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.