137
#137
_ فک کنم گممون کردن کجا بیایم؟
_ یه ذره دیگه تو خیابونا بچرخید تا خیالمون راحت بشه آدرس و اس کنید و بیاید منم االن راه میوفتم
_ باشه پس فعال
_ آرشیدا
_ بله؟
_ مواظب باش مواظب خودت!
حرفی نداشتم در جوابش بگم
شاید اگه مقابلم بود
لبخندی که زدم رو میدید
باهام نسبتی نداشت
ولی شدید این چند وقته در کنارش امنیت رو حس کردم
امنیتی که بابام بهم نداد
امنیتی که خونه ی شوهرم نداشتم
ولی پیش یه پسر غریبه بود!
چرا باید اینجوری باشه؟ ها؟
با سوال اشکان از فکر در اومدم و جریان رو گفتم
ده مین بعد تو راه لواسون بودیم یکی از کوچه های اونجا بود
سرم و تکیه دادم و خیره ی شهر شدم
باالخره رسیدیم
سپهر و دیدم که به ماشینش تکیه داده بود با دیدن ما اومد جلوتر
ماشین وایساد و پیاده شدیم
بی توجه به اشکان اومد جلوی من مچ دستام و جوری که دردم نیاد تو دستش گرفت و آورد باال
_چیکار با خودت کردی دیوونه؟
_چرا انقدر صداش آروم بود و نگران
جوابی ندادم
به چشمام نگاه کرد
_ چرا آرشیدا؟
_ نمیتونسم تحملش کنم
مچم رو فشار داد
_ من نجاتت میدادم هرجا میبردت پیدات میکردم
_ سپهر ..
_ فک کنم گممون کردن کجا بیایم؟
_ یه ذره دیگه تو خیابونا بچرخید تا خیالمون راحت بشه آدرس و اس کنید و بیاید منم االن راه میوفتم
_ باشه پس فعال
_ آرشیدا
_ بله؟
_ مواظب باش مواظب خودت!
حرفی نداشتم در جوابش بگم
شاید اگه مقابلم بود
لبخندی که زدم رو میدید
باهام نسبتی نداشت
ولی شدید این چند وقته در کنارش امنیت رو حس کردم
امنیتی که بابام بهم نداد
امنیتی که خونه ی شوهرم نداشتم
ولی پیش یه پسر غریبه بود!
چرا باید اینجوری باشه؟ ها؟
با سوال اشکان از فکر در اومدم و جریان رو گفتم
ده مین بعد تو راه لواسون بودیم یکی از کوچه های اونجا بود
سرم و تکیه دادم و خیره ی شهر شدم
باالخره رسیدیم
سپهر و دیدم که به ماشینش تکیه داده بود با دیدن ما اومد جلوتر
ماشین وایساد و پیاده شدیم
بی توجه به اشکان اومد جلوی من مچ دستام و جوری که دردم نیاد تو دستش گرفت و آورد باال
_چیکار با خودت کردی دیوونه؟
_چرا انقدر صداش آروم بود و نگران
جوابی ندادم
به چشمام نگاه کرد
_ چرا آرشیدا؟
_ نمیتونسم تحملش کنم
مچم رو فشار داد
_ من نجاتت میدادم هرجا میبردت پیدات میکردم
_ سپهر ..
۳.۳k
۲۳ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.