ویو جنا

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?
𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱
𝗣𝗮𝗿𝘁:۵۶
[ویو جنا]


یکم عدایه گریه دراوردم ولی بعدش دوباره خندیدم.

کوک: مسخره بازی بسه...چی از حرفامون شنیدید؟
جنا: امممم...اینکه اشتی کردید نمیخواید کسی بفهمه....ولی دیگه دیره فهمیدمم که دوباره برگشتی به عشق اولت...
کوک: جنا چرا چرت و پرت میگید!؟

رامی: یعنی داره بهت با تهیونگ خیانت میکنه؟!
ته: رامییی
جنا: وای شکست عشقی خوردم خداا...
رامی: چطوری تونستی قلب این دختر بد بخت و بشکونی ها!!؟؟؟

تهکوک که پشماشون پاجیده بود .
نمیدونستن چیبگن..
ازشون دور شدیم.
و وارد خونه شدیم..

جنا: وای خیلی خوب بود..
رامی: الان فکر میکنن طرز فکرمون اینطوریه...

جلویه در اتاق وایسادیم.
جنا: خدا میبینی من چه بد بخت.؟شوهرمم عاشق یه پسر شده ...
رامی: هعی داداشایه من باهمن؟چییزه عجیبیه..
جنا: رامی جون هیچی بدتر از درد عشقی نیست..فکر نمیکردم به این زودی شوهرم بم خیانت کنه..

مسخره بازیمون تموم نشده بود هنوز..

کوک: حالا وقتشه با شوهرت یه صحبت داشته باشی.

من و رامی عین گربه پریدیم بالا.
وای خدا ریدم..

کوک:برو پایین و زیپ دهنت و بکش..
رامی: چشم داداشی..
و رفت پایین...
وقتی جونگکوک سرش و سمتم کرد دیگه نیشم و جمع کردم.

کوک: خوب شوهرم شوهرم میکنی...
جنا: کی ؟با منی!؟هعی نگم برات که دیگه شوهرم از دست رفت..

مچ دستم و محکم‌گرفت و سمت خودش کشید و با حرص کلمه کلمه گفت:
_نگران نباش شوهرت یه جایه خالی مخصوص تو داره.

حدی بود ولی من باز کرمم فعال بود.
جنا: من رابطه ایی و که فرد سومی توشه و نمیخوام..

کوک: جنا...

حرفش با صدایه گریه از اتاق نصفه موند.
وای الیا...
سریع در و باز کردم و رفتم داخل...
در پنحره باز بود و سرما میومد ازش..

الیا رویه تخت داشت گریه میکرد..
به سمتش رفتم و محکم بغلش کردم
جوری گریه میکرد که نمیتونستم باور کنم چی باعث شده به این روز بیوفته..

جنا: اروم باش کوچولو اروم باشش..چییزی نیست..

جونگکوک که مونده بود چیکار کنه با حرف الیا:
_یکی تو اتاق بود..بودشش..داشت من و میبرد.
جونگکوک از پنجره بیرون نگاه کرد
کوک: هیچ اثری از کسی نیست..

الیا رو از خودم جدا کردم.
صورت کوچیکش و بین دستام گرفتم.

جنا: الیا اروم باش،همش یه خواب ترسناک بود.الان دیگه بیدار شدی..من کنارتم..
الیا: جنا یکی اینجا بود ...

از تح دلش گریه میکرد.

به جونگکوک نگاه کردم که گفت:
_ کسی نیست

ولی دید الیا اروم نمیشه امد پایین تخت و رو زانوش نشست و الیا سمت خودش چرخوند.
کوک: الیا من دوربینارو چک میکنم..اروم باشش باشه؟مطمئنت میکنم که خواب بعد دیدی..
دیدگاه ها (۳۰)

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۵۷[ویو جونگکوک]به جنا گفتم که ...

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۵۸[ویو جونگکوک]کوک: معلومه که ...

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۵۵[ویو جنا]نقاشیش و کامل کردم ...

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۵۴[ویو جنا]_برو کنار..جنا: که ...

"شراب سرخ" Part: ¹⁰ویو جناجونگی: چته هیون....هیون؟ ...هیون د...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۷"ویو جنا".واقعا حسی بهش ن...

ازدواج از روی اجبار۲ ادامه پارت۱۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط