پارت صد بیست هفت غریبه آشنا
#پارت_صد_بیست_هفت #غریبه_آشنا
سهون
نمیدونم چرا این دختره زینب انقد برام مهم شده،حس میکنم ازم فرار میکنه...وقتی که رفت دیگه حوصله خودمو هم نداشتم،سرم درد گرفته بود...بلند شدم اومدم بیرون،کمدم رو باز کردم وسایلم رو بردارم چشمم خورد به یه کاغذ...برش داشتم..."ببخشید که دیگه نمیخوام دوستت داشته باشم"
یه جاده هم کشیده بود...این یعنی چی...پشت کاغذ رو نگا کردم هیچ اسمی ننوشته بود...اینو کی گذاشته اینجا...خواستم بندازمش دور ولی دلم نیومد گذاشتمش تو کیف پولم...اومدم دراز کشیدم رو مبل کنار سالن...فکرم کامل مشغولش شده بود...نمیدونستم چمه...دلم میخواست برم دنبالش ولی نمیتونستم...لعنتیییی....
کنسرت تموم شد ئونسو دویید اومد پیشم نشست پایین مبل
-چی شده اوپا؟چرا نموندی اجرامو ببینی؟وای نمیدونییی چقد خوب بوددد
+عزیز اوپا یکم ازش دیدم سرم خیلی درد میکنه
-عه چرااا داروهاتو خوردی
+نه
-ای وای چراا آخه الان میرم برات میارم کجا گذاشتی؟
+داخل کمدمه
بلند شد رفت به بکهیون رو صدا کرد
-بکهیونااا
بکهیون:جانم عزیزم
-اوپا سهون سرش خیلی درد میکنه میری پیشش تا قرصاشو بیارم
بکهیون:آره آره الان میرم توام سریع بیا
چرا بکهیون رو میگی آخه دختر خوبم،بکهیون اومد پیشم
بکهیون:چی شده داداش خوبی سرت درد میکنه
+آره بکهیون خیلی درد میکنه
بکهیون:میخوای بریم بیمارستان
+نه الان قرصامو میخورم خوب میشم
تانیا:هععع سهونن چت شده
+چیزیم نیست آجی
تانیا:سرت درد گرفته
+اهوم
تانیا:بزار یکم ماساژ بدم سرتو
تانیا وایساد بالا سرم با انگشتاش شقیقه هامو ماساژ میداد ئونسو هم اومد دارو هام و یه لیوان آب آورد بکهیون دستمو گرفت بلند شدم نشستم
بکهیون:چی شدی آخه یهویی تو که حالت خوب بود
+الانم خوبم نگران نباشید به بقیه هم چیزی نگید نترسن
ئونسو:فعلا تو اینا رو بخور
قرص ها رو از دست ئونسو گرفتم خوردمشون یه لیوان آب هم خوردم روشون
تانیا:سهون تا بچه ها لباس عوض کنن آماده بشن برن خوابگاه طول میکشه بیا من ببرمت خوابگاه
+نه شما برید،زینب تنها رفت برو ببین کجا رفته
تانیا:اون میره خونه
+شاید نره،برو دنبالش
تتانیا:آخه
چرا با من بحث میکنه عصبی شدم صدام رفت بالا
+میگم برو بگردد پیداش کنن
تانیا:خیلی خب چرا عصبی میشی رفتم رفتم
بکهیون:آروم باش سهون نباید عصبی بشی
+باشه
ئونسو:بکهیونم تو برو لباس عوض کن من میمونم پیش سهون کاری داشت براش انجام بدم بعد تو بیا من میرم
+نیاز نیست آجی کوچیکه خوبم
ئونسو:نه نه میخوام پیشت بمونم
بکهیون:راست میگه بزار بمونه سریع عوض میکنم میام
+خیلی خب باشه
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
سهون
نمیدونم چرا این دختره زینب انقد برام مهم شده،حس میکنم ازم فرار میکنه...وقتی که رفت دیگه حوصله خودمو هم نداشتم،سرم درد گرفته بود...بلند شدم اومدم بیرون،کمدم رو باز کردم وسایلم رو بردارم چشمم خورد به یه کاغذ...برش داشتم..."ببخشید که دیگه نمیخوام دوستت داشته باشم"
یه جاده هم کشیده بود...این یعنی چی...پشت کاغذ رو نگا کردم هیچ اسمی ننوشته بود...اینو کی گذاشته اینجا...خواستم بندازمش دور ولی دلم نیومد گذاشتمش تو کیف پولم...اومدم دراز کشیدم رو مبل کنار سالن...فکرم کامل مشغولش شده بود...نمیدونستم چمه...دلم میخواست برم دنبالش ولی نمیتونستم...لعنتیییی....
کنسرت تموم شد ئونسو دویید اومد پیشم نشست پایین مبل
-چی شده اوپا؟چرا نموندی اجرامو ببینی؟وای نمیدونییی چقد خوب بوددد
+عزیز اوپا یکم ازش دیدم سرم خیلی درد میکنه
-عه چرااا داروهاتو خوردی
+نه
-ای وای چراا آخه الان میرم برات میارم کجا گذاشتی؟
+داخل کمدمه
بلند شد رفت به بکهیون رو صدا کرد
-بکهیونااا
بکهیون:جانم عزیزم
-اوپا سهون سرش خیلی درد میکنه میری پیشش تا قرصاشو بیارم
بکهیون:آره آره الان میرم توام سریع بیا
چرا بکهیون رو میگی آخه دختر خوبم،بکهیون اومد پیشم
بکهیون:چی شده داداش خوبی سرت درد میکنه
+آره بکهیون خیلی درد میکنه
بکهیون:میخوای بریم بیمارستان
+نه الان قرصامو میخورم خوب میشم
تانیا:هععع سهونن چت شده
+چیزیم نیست آجی
تانیا:سرت درد گرفته
+اهوم
تانیا:بزار یکم ماساژ بدم سرتو
تانیا وایساد بالا سرم با انگشتاش شقیقه هامو ماساژ میداد ئونسو هم اومد دارو هام و یه لیوان آب آورد بکهیون دستمو گرفت بلند شدم نشستم
بکهیون:چی شدی آخه یهویی تو که حالت خوب بود
+الانم خوبم نگران نباشید به بقیه هم چیزی نگید نترسن
ئونسو:فعلا تو اینا رو بخور
قرص ها رو از دست ئونسو گرفتم خوردمشون یه لیوان آب هم خوردم روشون
تانیا:سهون تا بچه ها لباس عوض کنن آماده بشن برن خوابگاه طول میکشه بیا من ببرمت خوابگاه
+نه شما برید،زینب تنها رفت برو ببین کجا رفته
تانیا:اون میره خونه
+شاید نره،برو دنبالش
تتانیا:آخه
چرا با من بحث میکنه عصبی شدم صدام رفت بالا
+میگم برو بگردد پیداش کنن
تانیا:خیلی خب چرا عصبی میشی رفتم رفتم
بکهیون:آروم باش سهون نباید عصبی بشی
+باشه
ئونسو:بکهیونم تو برو لباس عوض کن من میمونم پیش سهون کاری داشت براش انجام بدم بعد تو بیا من میرم
+نیاز نیست آجی کوچیکه خوبم
ئونسو:نه نه میخوام پیشت بمونم
بکهیون:راست میگه بزار بمونه سریع عوض میکنم میام
+خیلی خب باشه
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
۱۷.۱k
۰۸ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.