ازدواج اجباری

ازدواج اجباری

پارت ۲



ویو خودم


ا.ت رفت شرکت پیش باباش و سلام کرد دید یه مرد تقریباً پیر باهاش بود که باباش بهش گفت:ایشون جناب جئون هستن بهشون سلام کن ا.ت:باشه باباجون سلام اقای جئون من کیم ا.ت هستم ۱۸ سالمه و خودتون میدونید فرزند دووم پدرم هستم جئون:خوشبختم ا.ت واقعا خیلی زیباییی اقای کیم واقعا دختر زیبا و محترمی دارید اقای کیم:ممنونم جناب جئون راستی ا.ت تهیونگ گفت اگه ا.ت اومد بهش بگو بیاد پیش من برو پیشش تو اتاق تنهاعه گناه داره ا.ت:باباجون الان میخواستم برم پس با اجازه بابا و فعلا اقای جئون از اشنایی باهاتون خوشبختم جئون:منم همین طور روز خوش دخترم ا.ت:همچنین بای




ویو ا.ت

رفتم تو اتاق تهیونگ نگید که چی دیدم تهیونگ رو صندلی نشسته بود و یه دختر روی پاهاش نشسته بود دختر خیلی خوشگلی بود ای وای صحنه ی رمانتیک رو خراب کردم اون دختره تا منو دید سریع یه مشت به سینه ی تهیونگ زد و اومد پایین تهیونگ هم خودش رو جمع و جور کرد به به من خوش اومد گفت و بعد گفت:ای بچه در زدن بلد نیستی ا.ت:ببخشید من میرم کارتون رو ادامه بدید تهیونگ:دیگه لذتش رفت خب اها یادم رفت اینو رو یعنی پرنسسم رو معرفی کنم ایشون جئون سِریون هستن و دختر جناب جئون هستند ا.ت:اها که این طور خوش بختم زن داداش سِریون:منم همین طور ..................



چون خیلی دوستون داشتم یه پارت دیگه گذاشتم امیدوارم حمایت کنید
دیدگاه ها (۴)

لباس ا.ت داخل پارت ۱ ازدواج اجباریچی میخوای برو خونتون

ازدواج اجباری پارت3ویو ا.ت با سِریون اشنا شدم واقعا دختری زی...

ازدواج اجباریپارت۱ویو ا.ت سلام من کیم ا.ت هستم و ۱۸ سالمه من...

معرفیه فیک کوک موضوع:ازدواج اجباریشخصیت ها:تهیونگ(برادر ا.ت)...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴⁷جونگکوک: معرفی میکنم... خانم کیم ا/ت. دو...

دوست دختر اجاره ای

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط