Psychic lover۱۸
Psychic lover۱۸
سونا:اره…اره معذبم میکنه
……:(پوزخند)
ولم کرد من بدو بدو رفتم تو اتاقم
در و بستم.اوفففف لعنتی جلو دیدم
رو گرفت نتونستم اتاقش رو ببینم
هییی. دختر قرار نیست فضولی کنی
باید یه چیز پیدا کنی…نه!فضول نه!
من فقط کنجکاوم…اره کنجکاو!
تصمیم گرفتم بعد ده دقیقه برم پایین
دیدم هنوز غذاش تموم نشده
اخه بگو تو خودت میتونی تو یک
ساعت غذاتو تموم کنی بعد از یارو
انتظار داری که زود غذاشو تموم کنه.
فک کنم خود من هم باید برم پیش روانپزشک
اخه خیلی خل و چلم
تمام مدت داشتم به یارو نگاه میکردم
حواسم نبود.که گفت
……..:فقط یکم تند بود…دیگه
تکرار نشه.
با صداش رشته ی افکارم پاره
شد.
سونا:باشه
پاشد رفت منم ظرف هارو شستم
هه تند نباشه…کوفت بخوری!!!!!
گگگگگگ….خدایا آبم کم بود تونم کم
بود که شدم کلفت این گا….اهم اهم
من نیومدم خودش من و آورد…هوف
حوصلم سر رفت.
رفتم دم در اتاقش در زدم.
…….:گمشو بیا
رفتم تو در رو باز کرد دیدم
دیدم بالا تنش لخته و فقط شلوار پاشه
سرم رو پایین انداختم و با لپ های
قرمز گفتم…
سونا:…میشه برم بیرون؟
…….:میخوای بگم برات چایی بیارن؟
سونا:نه مر…عه حوصلم سر رفته
…….:خو به دیکم
سونا:لطفا…خواهش میکنم(بغض)
…..…:بزنمت حوصلت میاد سر جاش
سونا:بس کن دیگه!چرا من و اینجا
اوردی ها ولم کن بابا نمیخوای آدم
بشی خوب نشو به منچه میدونی از چندتا
کار افتادم…هاااا میدونی چقدر ضعیف…(داد)
حرفم با ضربه ی سیلی که زد قط شد
افتاده بودم رو زمین
گوشه ی لبم خون میومد
با چشمای مظلوم و اشکیم نگاش
کردم…که گفت
……..:گمشو برو دیگه…جنده
چی گفت؟جنده؟…هه خیال کرده
پا شدم و تو چشماش نگاه کردم
و گفتم
سونا:جنده؟…میدونی چیه خودتی
خودت جنده ای.خودم رو بکشم
راحت میشی؟؟؟؟
سونا:اره…اره معذبم میکنه
……:(پوزخند)
ولم کرد من بدو بدو رفتم تو اتاقم
در و بستم.اوفففف لعنتی جلو دیدم
رو گرفت نتونستم اتاقش رو ببینم
هییی. دختر قرار نیست فضولی کنی
باید یه چیز پیدا کنی…نه!فضول نه!
من فقط کنجکاوم…اره کنجکاو!
تصمیم گرفتم بعد ده دقیقه برم پایین
دیدم هنوز غذاش تموم نشده
اخه بگو تو خودت میتونی تو یک
ساعت غذاتو تموم کنی بعد از یارو
انتظار داری که زود غذاشو تموم کنه.
فک کنم خود من هم باید برم پیش روانپزشک
اخه خیلی خل و چلم
تمام مدت داشتم به یارو نگاه میکردم
حواسم نبود.که گفت
……..:فقط یکم تند بود…دیگه
تکرار نشه.
با صداش رشته ی افکارم پاره
شد.
سونا:باشه
پاشد رفت منم ظرف هارو شستم
هه تند نباشه…کوفت بخوری!!!!!
گگگگگگ….خدایا آبم کم بود تونم کم
بود که شدم کلفت این گا….اهم اهم
من نیومدم خودش من و آورد…هوف
حوصلم سر رفت.
رفتم دم در اتاقش در زدم.
…….:گمشو بیا
رفتم تو در رو باز کرد دیدم
دیدم بالا تنش لخته و فقط شلوار پاشه
سرم رو پایین انداختم و با لپ های
قرمز گفتم…
سونا:…میشه برم بیرون؟
…….:میخوای بگم برات چایی بیارن؟
سونا:نه مر…عه حوصلم سر رفته
…….:خو به دیکم
سونا:لطفا…خواهش میکنم(بغض)
…..…:بزنمت حوصلت میاد سر جاش
سونا:بس کن دیگه!چرا من و اینجا
اوردی ها ولم کن بابا نمیخوای آدم
بشی خوب نشو به منچه میدونی از چندتا
کار افتادم…هاااا میدونی چقدر ضعیف…(داد)
حرفم با ضربه ی سیلی که زد قط شد
افتاده بودم رو زمین
گوشه ی لبم خون میومد
با چشمای مظلوم و اشکیم نگاش
کردم…که گفت
……..:گمشو برو دیگه…جنده
چی گفت؟جنده؟…هه خیال کرده
پا شدم و تو چشماش نگاه کردم
و گفتم
سونا:جنده؟…میدونی چیه خودتی
خودت جنده ای.خودم رو بکشم
راحت میشی؟؟؟؟
۶.۲k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.