*همکلاسی غیرتی من *
*همکلاسی غیرتی من *
Chapter 2
Part 24
( توی جشنواره)
( ویو جونگ کوک)
اهمه خوشحال بودن ادم هایی که جمع شده بودن و شعبدهبازی فردی رو تماشا می کردن و کسایی که با شور و اشتیاق به سمت مغازه ها می رفتن و از اونا خرید می کردن
چقدر قشنگ که توی نگاه هیچ کسی ناراحتی دیده نمیشه
من عقب تر از همه گروه بودم و انقدر غرق مردم بودم یک عالمه از بقیه فاصله گرفتم
که وقتی به رو به روم نگاه کردم ا/ت رو دیدم که با لبخند به من نگاه می کنه
انگار چشمام فقط اون رو میدی و انگار صدا های دورم رو نمیشنیدم
زندگیم..... زندگیم قبل اون چه شکلی بود؟ چطوری می تونستم بدون زندگی کنم؟ اگر هیچ وقت با اون اشنا نمی شدم چیکار می کردم؟
این سوالاتی بود که مدام توی ذهنم بخش نی شد که دیدم ا/ت امد نزدیکم و دستش رو دور دستم حلقه کرد و با همون لبخند همیشگیش که همیشه قند توی دلم اب می کرد نگام کرد
ا/ت : بیا از امروزمون نهایت لذت رو ببریم باشه (:
و من هم سری به عنوان رضایت تکون دادم
داشتیم همراه گروه راه می رفتیم که با صدای ا/ت بهش نگاه کردم
ا/ت : ااااا اونجارو نگاه کن
و بعد دستم کشیده شد و به سمت دکه ای که اونجا قرار داشت رفتیم و وقتی سرم رو پایین گرفتم خنده ریزی کردم
که بعش نگاه کردم و دیدم با نگاه التماس وارانه ای داره منو نگاه می کنه
ا/ت : میشه ...
جونگ کوک : معلومه فرشته کوچولو
.
“چند دقیقه بعد “
.
جونگ کوکیا مرسی این تایاکیه خیلی خوشمزه بود
« برای کسایی که نمیدونن تایاکی چیه تایاکی یه شیرینی ژاپنی هست که شکل ماهی داره و توش رو با خامه و پنیر و شکلات پر می کنن معمولا کسایی که انیمه زیاد می بینم احتمال خیلی زیاد میدونن چی میگم »
جونگ کوک : وایسا گوشه لبت شوکولاتیه
ا/ت : عه وایسا دستمال دا .....
قبل از اینکه بزارم حرفش تموم باشه بوسه ی خیسی همون جایی شوکولاتی بود زدم
جونگ کوک : اوممم واقعا خوشمزه بوده ....
.
“چند ساعت بعد “
.
روی کوه نشسته بودیم و به ماه نگاه می کردیم که برگشتم و بغلم رو نگاه کردم و به صورت فرشته کوچولویی که با لبخند ملیحی به ماه نگاه می کرد خیره شدم
ا/ت : تا کی میخوای به من نگاه کنی ماه به این قشنگی به اون نگاه کن
جونگ کوک : تا وقتی خودم به فرشته دارم که از همه فرشته های خدا هم قشنگ تره ماه رو بای چی نگاه کنم؟ ....
.
.
.
حمایت ....... 🌚🖤
بیبی میشه زود تر کمک کنید ۵۰۰ تایی بشیم لطفااااا
Chapter 2
Part 24
( توی جشنواره)
( ویو جونگ کوک)
اهمه خوشحال بودن ادم هایی که جمع شده بودن و شعبدهبازی فردی رو تماشا می کردن و کسایی که با شور و اشتیاق به سمت مغازه ها می رفتن و از اونا خرید می کردن
چقدر قشنگ که توی نگاه هیچ کسی ناراحتی دیده نمیشه
من عقب تر از همه گروه بودم و انقدر غرق مردم بودم یک عالمه از بقیه فاصله گرفتم
که وقتی به رو به روم نگاه کردم ا/ت رو دیدم که با لبخند به من نگاه می کنه
انگار چشمام فقط اون رو میدی و انگار صدا های دورم رو نمیشنیدم
زندگیم..... زندگیم قبل اون چه شکلی بود؟ چطوری می تونستم بدون زندگی کنم؟ اگر هیچ وقت با اون اشنا نمی شدم چیکار می کردم؟
این سوالاتی بود که مدام توی ذهنم بخش نی شد که دیدم ا/ت امد نزدیکم و دستش رو دور دستم حلقه کرد و با همون لبخند همیشگیش که همیشه قند توی دلم اب می کرد نگام کرد
ا/ت : بیا از امروزمون نهایت لذت رو ببریم باشه (:
و من هم سری به عنوان رضایت تکون دادم
داشتیم همراه گروه راه می رفتیم که با صدای ا/ت بهش نگاه کردم
ا/ت : ااااا اونجارو نگاه کن
و بعد دستم کشیده شد و به سمت دکه ای که اونجا قرار داشت رفتیم و وقتی سرم رو پایین گرفتم خنده ریزی کردم
که بعش نگاه کردم و دیدم با نگاه التماس وارانه ای داره منو نگاه می کنه
ا/ت : میشه ...
جونگ کوک : معلومه فرشته کوچولو
.
“چند دقیقه بعد “
.
جونگ کوکیا مرسی این تایاکیه خیلی خوشمزه بود
« برای کسایی که نمیدونن تایاکی چیه تایاکی یه شیرینی ژاپنی هست که شکل ماهی داره و توش رو با خامه و پنیر و شکلات پر می کنن معمولا کسایی که انیمه زیاد می بینم احتمال خیلی زیاد میدونن چی میگم »
جونگ کوک : وایسا گوشه لبت شوکولاتیه
ا/ت : عه وایسا دستمال دا .....
قبل از اینکه بزارم حرفش تموم باشه بوسه ی خیسی همون جایی شوکولاتی بود زدم
جونگ کوک : اوممم واقعا خوشمزه بوده ....
.
“چند ساعت بعد “
.
روی کوه نشسته بودیم و به ماه نگاه می کردیم که برگشتم و بغلم رو نگاه کردم و به صورت فرشته کوچولویی که با لبخند ملیحی به ماه نگاه می کرد خیره شدم
ا/ت : تا کی میخوای به من نگاه کنی ماه به این قشنگی به اون نگاه کن
جونگ کوک : تا وقتی خودم به فرشته دارم که از همه فرشته های خدا هم قشنگ تره ماه رو بای چی نگاه کنم؟ ....
.
.
.
حمایت ....... 🌚🖤
بیبی میشه زود تر کمک کنید ۵۰۰ تایی بشیم لطفااااا
۱۶.۵k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.