وقتی استادت بود...
وقتی استادت بود...
_________
۱/۳
ویو ا.ت
تند تند تو سالن در حال دویدن بود ...اولین بار بود که دیر کرده بود برعکس استادشون این زنگ استاد کیم نامجون بود...استادی مهربون در عین حال جدی بود که روی رفت و آمد دانش آموز ها حساس بود...
در زد و وارد کلاس شد ....
همه با ورود ا.ت سرشون رو از روی کتاب ها بالا آوردن
استاد کیم سر تا پای ا.ت رو برانداز کرد
_دیر اومدی کیم ا.ت(فامیلیش واقعا کیم هست)
ات:اوه استاد کیم واقعا شرمنده ...میدونید که اولین بارمه و دیگه تکرار نمیشه
نامجون مکثی کرد و جواب داد
_چون اولین بارته...برو بشین
ا.ت لبخندی زد و سرجاش نشست
کلاس بعد از دو ساعت تمام شد و همه بچه ها بلند شدن از کلاس رفتند بیرون ا.ت خواست بره بیرون که با حرف نامجون ایست کرد
_کیم ا.ت صبر کن ...
ا.ت برگشت
ات:بله استاد؟!
_خانوادت رو بگو بیان
ات:ا،استاد من که گفتم دیگه تکرار نمیشه ...
_کیم ا.ت!...شنیدی چی گفتم؟؟
ات:م،من پدر و مادرم مردن ...
_خواهر یا برادر؟!
ات:ب،برادر دارم ولی آمریکاست ...
_دو روز وقت داری برادرت رو بیاری
ات:چشم استاد ...
ویو ا.ت
تو راه به برادرش زنگ زد
ات:سوکجینی!
@هومم؟!
ات:ا،استادم گفت باید بیای مدرسه
@ا.ت گند زدی؟!
ات:ن،نه به خدا خودمم نمیدونم ...
@باشه فردا کره ام
ات:ممنون...
هوفی کشید ...
استاد کیم واقعا عجیب رفتار میکنه...
داشت تو پارک راه میرفت که بوق ماشین توجه شو جلب کرد...میخواست اهمیت نده ولی هی پشت سر هم بوق میزد ...آخر برگشت که فحش بده با استاد کیم روبرو شد
ات:ا،استاد...
_سوار شو...میرسونمت
ات:عامم...لازم نیست خودم می...
_سوار شو کیم ا.ت
ا.ت سوار ماشین شد و بعد از آدرس دادن حرکت کرد...
بعد از یه ربع به خونه رسید
_خونت اینجاست؟!
ات:ب،بله این جاست...برادرم برام گرفته
_باشه برو ...
وارد خونه شد و روی مبل نشست نفس عمیقی کشید ...چرا باید با استادش میآمد آخه ...
بعد از انجام دادن کار های لازم برای خودش یه نودل درست کرد و همون رو خورد ...فردا پروژه درسی داشتند ...استاد کیم بهشون تاکید کرده بود که پروژه یک عیب هم نباید داشته باشه ...پس شروع کرد به کار کردن روی پروژه ...
پرش زمانی ...
با برادرش وارد مدرسه شد ...همه نگاه ها روی برادرش بود و از دختر و پسر به خاطر خوشگلی برادر ا.ت ضعف میرفتن...
با گرفتن اجازه وارد دفتر استاد کیم شد ...نامجون هنوز سرش پایین بود
ات؛استاد برادرم...
_برو بیرون تو
ات:چشم ...
که....
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON#fake
_________
۱/۳
ویو ا.ت
تند تند تو سالن در حال دویدن بود ...اولین بار بود که دیر کرده بود برعکس استادشون این زنگ استاد کیم نامجون بود...استادی مهربون در عین حال جدی بود که روی رفت و آمد دانش آموز ها حساس بود...
در زد و وارد کلاس شد ....
همه با ورود ا.ت سرشون رو از روی کتاب ها بالا آوردن
استاد کیم سر تا پای ا.ت رو برانداز کرد
_دیر اومدی کیم ا.ت(فامیلیش واقعا کیم هست)
ات:اوه استاد کیم واقعا شرمنده ...میدونید که اولین بارمه و دیگه تکرار نمیشه
نامجون مکثی کرد و جواب داد
_چون اولین بارته...برو بشین
ا.ت لبخندی زد و سرجاش نشست
کلاس بعد از دو ساعت تمام شد و همه بچه ها بلند شدن از کلاس رفتند بیرون ا.ت خواست بره بیرون که با حرف نامجون ایست کرد
_کیم ا.ت صبر کن ...
ا.ت برگشت
ات:بله استاد؟!
_خانوادت رو بگو بیان
ات:ا،استاد من که گفتم دیگه تکرار نمیشه ...
_کیم ا.ت!...شنیدی چی گفتم؟؟
ات:م،من پدر و مادرم مردن ...
_خواهر یا برادر؟!
ات:ب،برادر دارم ولی آمریکاست ...
_دو روز وقت داری برادرت رو بیاری
ات:چشم استاد ...
ویو ا.ت
تو راه به برادرش زنگ زد
ات:سوکجینی!
@هومم؟!
ات:ا،استادم گفت باید بیای مدرسه
@ا.ت گند زدی؟!
ات:ن،نه به خدا خودمم نمیدونم ...
@باشه فردا کره ام
ات:ممنون...
هوفی کشید ...
استاد کیم واقعا عجیب رفتار میکنه...
داشت تو پارک راه میرفت که بوق ماشین توجه شو جلب کرد...میخواست اهمیت نده ولی هی پشت سر هم بوق میزد ...آخر برگشت که فحش بده با استاد کیم روبرو شد
ات:ا،استاد...
_سوار شو...میرسونمت
ات:عامم...لازم نیست خودم می...
_سوار شو کیم ا.ت
ا.ت سوار ماشین شد و بعد از آدرس دادن حرکت کرد...
بعد از یه ربع به خونه رسید
_خونت اینجاست؟!
ات:ب،بله این جاست...برادرم برام گرفته
_باشه برو ...
وارد خونه شد و روی مبل نشست نفس عمیقی کشید ...چرا باید با استادش میآمد آخه ...
بعد از انجام دادن کار های لازم برای خودش یه نودل درست کرد و همون رو خورد ...فردا پروژه درسی داشتند ...استاد کیم بهشون تاکید کرده بود که پروژه یک عیب هم نباید داشته باشه ...پس شروع کرد به کار کردن روی پروژه ...
پرش زمانی ...
با برادرش وارد مدرسه شد ...همه نگاه ها روی برادرش بود و از دختر و پسر به خاطر خوشگلی برادر ا.ت ضعف میرفتن...
با گرفتن اجازه وارد دفتر استاد کیم شد ...نامجون هنوز سرش پایین بود
ات؛استاد برادرم...
_برو بیرون تو
ات:چشم ...
که....
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON#fake
۱۰.۰k
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.