خانه ی هانافو
خانه ی هانافو ۶ :
شکارچیان نزدیک شدند. کلونها مجبور شدند متحد شوند:
- کاراکو بادهای شدید ساخت.
- سکیدو برقهایش را رها کرد.
- آیزتسو اشکهایش دشمن را گیج کرد.
- اوروگی با خندههایش حواسشان را پرت کرد.
هانافو از پنجره نگاه کرد و زمزمه کرد: «وقتی کنار هم باشید، شکستناپذیر میشید.»
بعد از نبرد، سکیدو گفت: «شاید این بار… بد نبود.»
کاراکو خندید: «دیدی؟ حتی تو هم میتونی همکاری کنی!»
شکارچیان نزدیک شدند. کلونها مجبور شدند متحد شوند:
- کاراکو بادهای شدید ساخت.
- سکیدو برقهایش را رها کرد.
- آیزتسو اشکهایش دشمن را گیج کرد.
- اوروگی با خندههایش حواسشان را پرت کرد.
هانافو از پنجره نگاه کرد و زمزمه کرد: «وقتی کنار هم باشید، شکستناپذیر میشید.»
بعد از نبرد، سکیدو گفت: «شاید این بار… بد نبود.»
کاراکو خندید: «دیدی؟ حتی تو هم میتونی همکاری کنی!»
- ۳۰۵
- ۲۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط