خانه ی هانافو
خانه ی هانافو ۴ :
اوروگی با خندههای بیپایانش فضای خانه را پر کرده بود. سکیدو فریاد زد: «خفه شو! گوشمو کر کردی!»
هانافو با لبخند گفت: «خندهات پر سر و صداست، اما همین صدا غم آیزتسو رو کم میکنه.»
سکیدو سکوت کرد و نگاهش نرم شد. آیزتسو میان اشکهایش خندید.
کاراکو با بادبزنش نسیم شادی فرستاد و گفت: «این خونه بدون خنده خیلی سرد میشه.»
آن شب همه کنار آتش نشستند و برای اولین بار سکیدو به جای غرغر، فقط گوش داد.
اوروگی با خندههای بیپایانش فضای خانه را پر کرده بود. سکیدو فریاد زد: «خفه شو! گوشمو کر کردی!»
هانافو با لبخند گفت: «خندهات پر سر و صداست، اما همین صدا غم آیزتسو رو کم میکنه.»
سکیدو سکوت کرد و نگاهش نرم شد. آیزتسو میان اشکهایش خندید.
کاراکو با بادبزنش نسیم شادی فرستاد و گفت: «این خونه بدون خنده خیلی سرد میشه.»
آن شب همه کنار آتش نشستند و برای اولین بار سکیدو به جای غرغر، فقط گوش داد.
- ۲۵۲
- ۲۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط