خانه ی هانافو

خانه ی هانافو ۴ :

اوروگی با خنده‌های بی‌پایانش فضای خانه را پر کرده بود. سکیدو فریاد زد: «خفه شو! گوشمو کر کردی!»
هانافو با لبخند گفت: «خنده‌ات پر سر و صداست، اما همین صدا غم آیزتسو رو کم می‌کنه.»
سکیدو سکوت کرد و نگاهش نرم شد. آیزتسو میان اشک‌هایش خندید.
کاراکو با بادبزنش نسیم شادی فرستاد و گفت: «این خونه بدون خنده خیلی سرد می‌شه.»
آن شب همه کنار آتش نشستند و برای اولین بار سکیدو به جای غرغر، فقط گوش داد.
دیدگاه ها (۰)

خانه ی هانافو ۵ :سر میز شام، سکیدو ایراد گرفت: «این غذا بی‌م...

خانه ی هانافو ۶ :شکارچیان نزدیک شدند. کلون‌ها مجبور شدند متح...

خانه‌ ی هانافو ۳ :آیزتسو همیشه گوشه‌ای می‌نشست و گریه می‌کرد...

خانه ی هانافو ۲ :صبح روز بعد، نور خورشید از پنجره‌ی کوچک کلب...

خانه ی هانافو ۸ :هانافو جشن کوچکی ترتیب داد. - کاراکو بادها...

خانه ی هانافو ۷ :باران می‌بارید. آیزتسو غمگین‌تر از همیشه بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط